رهبری جنگ طلب نالایق
در عرض یک دهه، هند دو جنگ با همسایه خود پاکستان جنگیده و شکست خورده است. از دست دادن یک جنگ به اندازه کافی بد است، اما از دست دادن دو بار شرم آور است. در هند، جستجوهای روحی زیادی در حال انجام است، و مردم سؤالات دشواری می پرسند، مانند اینکه آیا رهبری هند در آنها شکست خورده است؟ پاسخ این است، بله، دارد.
پس از نبرد فوریه 2019، جایی که هند دو هواپیمای جنگنده را از دست داد، رهبران هند فقدان فناوری جنگی مدرن را عامل این شکست دانستند. بنابراین، در طول شش سال گذشته، هند به ولگردی و خرج پرداخت و تجهیزات نظامی خود را با هزینه میلیاردی ارتقا داد.
در یک تحلیل پسا هوک، می توان استدلال کرد که این پول می توانست بهتر خرج شود. به عنوان مثال، با ارتقای سطح فقر فراگیر در کشور یا حتی بهبود زیرساخت های بسیار مورد نیاز.
صرف نظر از این، نخبگان حاکم هند با اکراه تصمیم گرفتند برای انتقام شکست 2019، شش سال را صرف آمادهسازی کنند. وسواس با شکست 2019 آنها را کور کرد و منجر به شکست دوم آنها شد. استراتژیست های هندی آنقدر روی غلبه بر اشتباهات سال 2019 متمرکز شده بودند که وارد جنگ 2025 شدند تا در نبرد 2019 بجنگند. بنابراین، هند برای پاسخ طرف پاکستانی آماده نبود.
آیا رهبری هند خود را برای رهبری مردم یک ملت بزرگ ناتوان و نامناسب نشان داده است؟ مشکل این است که جنگ افروزی تنها اشتباه آنها نیست. آنها اشتباه بزرگی در پرورش افراط گرایان مرتکب شده اند، که در نهایت تمام ملت باید بهای بسیار سنگینی برای آن بپردازند.
پرورش تعصب هندوتوا در هند
در طول صد سال گذشته، هند به یک سازمان افراطی به نام Rashtriya Swayamsevak Sangh (RSS) اجازه داده است تا ریشه های خود را رشد دهد و در میان جمعیت هندو شکوفا شود. RSS زمانی یک گروه حاشیه ای به حساب می آمد، اما متأسفانه، پس از آنکه شاخه سیاسی آن، حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) در دهه 1980 وارد جریان اصلی سیاست شد و در انتخابات محلی و ملی پیروز شد، به هیولایی تبدیل شده است که حتی هند دیگر نمی تواند آن را کنترل کند.
ایدئولوژی هندوتوای RSS نسلهای هندو را شستشوی مغزی داده و آنها را به افراطگرایان ملیگرا و متعصب تبدیل کرده است. ممکن است کسی استدلال کند که زمانی، رهبری RSS تا حدودی بر افراطگرایان کنترل داشت، اما با گذشت زمان، نقشها تغییر کرد و اکنون رهبری به متعصبان سر میزند. از زمان آتشبس، رهبری RSS برای راضی کردن گروهها و شروع مجدد جنگ با پاکستان تحت فشار احساس میشود.
شستشوی مغزی یک ملت هرگز ایده خوبی نیست. احساس نفرت نسبت به اقلیت ها، به ویژه علیه مسلمانان، که به جناح های افراطی هندوتوا تزریق می شود، دیر یا زود کل ملت را ملتهب خواهد کرد. همیشه اتفاق می افتد مرحله نهایی هر ملتی که شستشوی مغزی داده شده است، نابودی است. آلمان نازی نمونه خوبی برای این موضوع است. ایدئولوژی افراطی هندوتوا با ایدئولوژی صهیونیستی اسرائیل تفاوتی ندارد.
هر دو ایدئولوژی ذاتاً تبعیضآمیز هستند، زیرا تعصب، بیگانههراسی و عدم تحمل مؤمنان ادیان دیگر را ترویج میکنند. در اسرائیل، متعصبان صهیونیست جنگی نسل کشی برای پاکسازی قومی فلسطین به راه انداخته اند. در هند، تندروهای هندوتوا خواسته های مشابهی دارند. هر دو هند و اسرائیل متحدان طبیعی هستند و مایل به گسترش مرزهای خود هستند. آنها برای رسیدن به اهداف خود به پیروان زودباور خود می گویند که آنها مردم برگزیده هستند و از حق خدادادی برخوردارند که هژمونی خود را بر دیگران گسترش دهند.
اگر می توان از تاریخ ایدئولوژی های برتری طلبانه درس گرفت، این است که مرحله نهایی یک ملت متعصب شست و شوی مغزی، جنگ است و نتیجه آن محو ایدئولوژی شیطانی ضد بشریت است.
اما سوال بزرگ این است که آیا پاکستان می تواند به تنهایی به هند کمک کند تا خود را از ایدئولوژی هندوتوا رهایی بخشد؟ شاید نه. کمک چینی برای کمک به سقوط این فیل مورد نیاز است. به همین ترتیب، جهان عرب باید با برداشتن مرزها متحد شود تا به رهایی جهان از این بلای گسترده به نام صهیونیسم کمک کند.
آیا هند و اسرائیل ما را به سمت یک جنگ بزرگتر هدایت می کنند؟
نظر شما چیست؟
آیا رهبری هند مسیر خود را برای نجات مردم خود تغییر خواهد داد یا آنها را به سمت نابودی سوق خواهد داد؟
آیا هنوز تصمیم گیری در دست رهبری است یا در دستان راغب؟
نظرات خود را در نظرات زیر به من بگویید.




