به ما تلقین شده است. شکی در آن نیست. شرکت های بزرگ بر اساس طراحی در آموزش، فرهنگ و زندگی ما دخالت کرده اند. آنها با استفاده از نفوذ عظیم و قدرت ثروت خود، جامعه بشری را به نفع خود تغییر داده اند یا بهتر است بگویم شکل داده اند. برای دهه ها، صنعت داروسازی داده های علمی را پنهان کرده است که با دستور کار آنها متناقض به نظر می رسید. آنها با پنهان کردن حقیقت، توانستند دولت ها، پزشکان و عموم مردم را تحت تأثیر قرار دهند.
هر چیزی که از نظر تجاری برای صنعت داروسازی سودآور نباشد، توسط دانشمندان و پزشکان برجسته در فهرست حقوق و دستمزد صنعت داروسازی به عنوان شبه علم اعلام می شود. حقیقت این است که اثر دارونما یک تجارت بسیار سودآور نیست، فروش و سود را افزایش نمی دهد. بنابراین تحقیقات زیادی در مورد این موضوع مهم انجام نشده است. طبق فرهنگ لغت آکسفورد اثر دارونما عبارت است از:
“یک اثر مفید حاصل از دارو یا درمان دارونما، که نمی توان آن را به خواص خود دارونما نسبت داد، و بنابراین باید به دلیل اعتقاد بیمار به آن درمان باشد.”
به عبارت ساده، به این معنی است که وقتی اعتقاد به درمان آنقدر قوی باشد که بدن شروع به التیام خود کند، حتی زمانی که داروی مصرف شده فقط پودر ذرت در کپسول باشد. اکنون می توانید ببینید که چرا کمبود بودجه برای تحقیقات علمی در این زمینه وجود دارد. یکی از افرادی که این پدیده را بررسی کرده است، زیست شناس سلولی دکتر بروس اچ. لیپتون است. او در کتاب خود به نام زیست شناسی باور (2005) در مورد موضوع سلولهای بدن بحث میکند که «اگرچه انسانها از تریلیونها سلول تشکیل شدهاند، اما یک عملکرد «جدید» در بدن ما وجود ندارد که قبلاً در یک سلول بیان نشده باشد.
در چند فصل اول، خواننده با زیست شناسی سلول ها و اینکه هر سلول چقدر شگفت انگیز و باهوش است، آشنا می شود. در حین خواندن حیرت زده شدم. منظورم این است که بسیار شگفت انگیز است که بدن ما چقدر پیچیده و در عین حال قدرتمند ساخته شده است، حتی در سطح مولکولی. باید بگویم که کتاب را جذاب دیدم. من دوباره یاد گرفتم که “مانند انسان ها، سلول های منفرد هزاران محرک را از ریز محیطی که در آن زندگی می کنند تجزیه و تحلیل می کنند. از طریق تجزیه و تحلیل این داده ها، سلول ها پاسخ های رفتاری مناسبی را برای اطمینان از بقای خود انتخاب می کنند.” چه اطلاعات شگفت انگیزی! بله، این زیست شناسی اولیه است، اما جذاب است.
من می توانم بفهمم که چرا دکتر لیپتون می خواست به خواننده در مورد اصول زیست شناسی سلولی آموزش دهد. هیچ اثر دارونما وجود نخواهد داشت مگر اینکه هر سلول در بدن وقتی توسط محیط تحریک می شود واکنش نشان دهد. این سلول ها در توانایی خود فوق العاده قدرتمند هستند. دکتر لیپتون توضیح میدهد که «سلولهای منفرد همچنین میتوانند از طریق این تجربیات محیطی یاد بگیرند و میتوانند خاطرات سلولی ایجاد کنند».
در حین یادگیری زیست شناسی سلولی، مشتاق بودم بدانم بدن چگونه انرژی تولید می کند. منبع انرژی چیست؟ دکتر لیپتون میگوید: «تغییر بارهای الکترومغناطیسی پروتئینها است که مسئول حرکت مولد رفتار آنهاست.» اما، در عین حال، او نیز همانطور که قبلاً انجام داده بودم ابراز تاسف می کند که “محققان متعارف نقشی را که انرژی در سلامت و بیماری ایفا می کند کاملاً نادیده گرفته اند.” نادیده گرفتن هر چیزی که سودآور نیست برای داروسازی بسیار راحت تر است.
چیزی که سودآور است، عوارض جانبی هر دارویی است. لیست طولانی از اطلاعات در مورد واکنش های احتمالی همراه با هر بسته دارویی گنجانده شده است. دلیل این امر این است که «زمانی که دارویی برای درمان نقص در یک پروتئین به بدن وارد میشود، آن دارو به ناچار با حداقل یک و احتمالاً بسیاری از پروتئینهای دیگر تداخل میکند» و گاهی اوقات عوارض جانبی ناخواستهای برای بیماران به همراه دارد. از زمان کووید آشکار شد که داروها و فساد دست به دست هم می دهند.
The Healing Mind
فیلسوف مشهور فرانسوی رنه دکارت (1596 – 1650) نتوانست ارتباط بین ذهن و بدن را ببیند. بنابراین، او این تصور را رد کرد که ذهن بر ویژگی های فیزیکی بدن تأثیر می گذارد. دکارت استدلال می کرد که فقط ماده می تواند بر ماده تأثیر بگذارد. تردید، چگونه یک ذهن غیر مادی را می توان به یک بدن مادی “متصل” کرد. با این حال، اصطلاح «ذهن بر ماده» چیز جدیدی در قرن هفدهم نبود، آن را ویرژیل در Aeneid (حدود 19 قبل از میلاد) بیان کرد. حکیمان باستان درک درستی از قدرت ذهن داشتند.
درک و راه حلی که ما به دنبال آن هستیم باید در مهار قدرت ذهن یافت شود. دکتر لیپتون معتقد است، “قدرت ذهن شما می تواند موثرتر از داروهایی باشد که برنامه ریزی شده اید تا باور کنید به آنها نیاز دارید.” من فکر می کنم او به نقطه قوتی اشاره می کند. قبول دارم که ذهن می تواند بدن را درمان کند. با این حال، این یک شمشیر دو لبه است. بله، ذهن به اندازه کافی قدرتمند است که بدن را درمان کند. اما، قدرت بالقوه می تواند یک نیروی تخریب نیز باشد. در حالی که کلمات و باورهای مثبت دارای قدرت شفابخش هستند، افکار و باورهای منفی می توانند به بدن آسیب برسانند. نقطه مقابل Placebo Nocebo است.
هیچ دانشمندی به این موضوع اشاره نکرده است، اما، به نظر من، اثرات دارونما و nocebo به طور فعال در تمام مدت در بدن بدون اطلاع ما کار می کنند. همانطور که دکتر لیپتون ادعا می کند، اگر باورهای ما زیست شناسی را کنترل می کنند، منطقی است که فرض کنیم باورهای نوعی و تا حدی دائماً وجود دارند.
پس از خواندن کتاب، انسان در شگفتی از معجزه ای که جسم و ذهن انسان است، می ماند. هر کسی با یا بدون هیچ سابقه ای در پزشکی یا زیست شناسی می تواند به راحتی این کتاب فوق العاده را بخواند و درک کند. دکتر لیپتون به عنوان دانشجوی علم و زیست شناسی سلولی در ارائه پرونده ای برای تحقیقات بیشتر در مورد اثر دارونما، کار درخشانی انجام داده است. بدون شک، اثر دارونما برای سلامت بشریت حیاتی است و ما باید از این قدرت های درمانی بالقوه استفاده کنیم.
در آخر، میخواهم این نقل قول درخشان از کتاب را که از خواندن آن بسیار لذت بردم، برایتان بگذارم: «شما میتوانید یک زندگی با ترس یا زندگی عاشقانه داشته باشید. شما حق انتخاب دارید! اما میتوانم به شما بگویم که اگر دنیایی پر از عشق را ببینید، بدنتان با افزایش سلامتی پاسخ خواهد داد.
من می خواهم در اینجا یک داستان شخصی را با خوانندگان به اشتراک بگذارم. چند سال پیش مادر عزیزم وقتی زنده بود (سال گذشته در جنه فردوس از دنیا رفت) به پزشک عمومی رفت. پس از معاینات کامل و پس از گوش دادن به صحبت های مادرم، پزشک عمومی مادرم را متقاعد کرد که گران ترین و بهترین داروی موجود را برای او تجویز کرده است. این چند کلمه به قدری قدرتمند بود که مادرم به میزان قابل توجهی در بیماری های خود کاهش یافت. من معتقدم این موردی بود که ذهن بدن را شفا می داد.
همانطور که بارها در RTM گفته ام، امید ابزار قدرتمندی است، امید نه تنها حالات را بالا می برد، بلکه هر قسمت از ذهن و بدن ما را نیز احیا می کند. مثبت اندیشی به بازیابی ذهن کمک می کند. همانطور که دکتر لیپتون می گوید، “یادگیری اینکه چگونه ذهن خود را برای ارتقاء رشد مهار کنید، راز زندگی است.”




