ما به این واقعیت اذعان داریم که در عصر اطلاعات نادرست و فریب جمعی هستیم. آنچه بدیهی است، قدرت رسانه ها در تغییر جهت تاریخ است. اطلاعاتی که توسط سیاستمداران و رسانه ها در جریان همه پرسی برگزیت به مردم ارائه شد، یک مشت دروغ بود. این دو واقعیت را آشکار کرده است. رسانه های فاسد تمام حقیقت را بیان نمی کنند و مردم خاطرات بسیار کوتاهی دارند. بنابراین، مردم در طول برگزیت و دوباره در حماسه کووید فریب خوردند.
از قضا، می توان متن برگزیت را که در حال حاضر در پاکستان اعمال می شود، مشاهده کرد. رسانه ها (طبق معمول) بار دیگر حقایق نیمه تمام را به مخاطبان خود می گویند. بله، این یک واقعیت است که سیستم پارلمانی کنونی در پاکستان تا هسته پوسیده و مملو از فساد است. هیچ کس مخالف نیست که تغییر لازم است. مشکلی که من می بینم این است که رسانه ها نمی توانند مهم ترین بخش اطلاعات را ذکر کنند. آنچه رسانه ها از قلم می اندازند شاید مهمتر از آن چیزی باشد که رسانه ها مورد توجه ما قرار می دهند.
آنچه رسانههای اجتماعی پاکستان در پاکستان تبلیغ میکنند، یک قانون ریاستجمهوری است، به اصطلاح «سیدرتی نظام» به عنوان جایگزینی برای نظام پارلمانی. رئیس جمهور قدرت بسیار بیشتری برای تصمیم گیری خواهد داشت. ما می توانیم درک کنیم که چرا آنها فکر می کنند چنین سیستمی برای پاکستان مفید است. دیکتاتوری تک حزبی در چین تحول عظیمی را به همراه داشت. بنابراین، فرض بر این است که داشتن یک دیکتاتوری توسعه ممکن است به نفع پاکستانی ها باشد. حداقل این ایده ای است که به مخاطبان زودباور فروخته می شود. سوال مهم این است که آیا چنین دیکتاتوری تا به حال در همه جا موفق عمل کرده است؟ پاسخ این است که نه، نه، کره شمالی نمونه خوبی است.
این یک واقعیت است که در سطح جهانی جهان به سمت نئوفئودالیسم پیش می رود. و پاکستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حقیقت این است که نخست وزیر عمران خان دست نشانده نظام نئوفئودالیستی جهانی است. سه سال و نیم قدرت او گواه این است که او یک دست نشانده است. اقتصاد عملاً در دست بانکداران و شرکت های چندملیتی است. آنها تصمیم گیرنده هستند. اختلافات اخیر بین نخست وزیر و وزیر دفاع پرویز ختاک، روشنگر این است که چه کسی این نمایش را در پاکستان اجرا می کند.
این تکنوکرات ها هستند که دولت پاکستان را اداره می کنند. تکنوکرات ها افرادی هستند که برای شرکت های چندملیتی کار می کنند. شوکت عزیز، نخست وزیر سابق، زمانی که برای مدیریت اقتصاد به پاکستان فرستاده شد، در سال های پرویز مشرف به عنوان وزیر دارایی، مدیر سیتی بانک بود. او یک تکنوکرات بود. وفاداری تکنوکرات ها هرگز با هیچ کشوری نیست، بلکه با شرکت های چندملیتی است که آنها را می فرستند. همین امر در مورد بیش از دوازده تکنوکرات که در حال حاضر در دولت پاکستان کار می کنند صادق است. «سیدارتی نظام» پیشنهادی به طور کامل توسط تکنوکرات ها اداره خواهد شد. منظورم شرکت های چند ملیتی و به نفع شرکت های چندملیتی است. این نئوفئودالیسم است. هرگز یک دموکراسی واقعی در پاکستان وجود نداشت، اکنون آنها به فکر پایان دادن به نما هستند.
اگر نخست وزیر عمران خان موفق شود نظام را به ریاست جمهوری تغییر دهد، پیش بینی من این است که او به زودی پس از آن از قدرت برکنار خواهد شد. این رهبران برای وظایف یا مقاصد خاصی وارد می شوند و به محض انجام وظایف خود برکنار می شوند. تونی بلر پس از جنگ عراق برکنار شد، دیوید کامرون پس از همه پرسی برکنار شد، بوریس جانسون احتمالا پس از پایان کووید برکنار خواهد شد. عمران خان زمانی برکنار می شود که تکنوکرات ها کنترل کامل کشور را در دست داشته باشند. همه آنها دست نشانده اربابان نئوفئودالیست، یعنی شرکت های چند ملیتی هستند.
ما خاطرات بسیار کوتاهی داریم، ما نتوانسته ایم از برگزیت درس بگیریم. کسانی که از تاریخ درس عبرت نگیرند مقدر شده است که اشتباهات را تکرار کنند. آیا پاکستان به شرکت های چندملیتی فروخته می شود؟ نظر شما چیست؟




