ناگفته نماند که این از خود راضی بودن است که ما را از رسیدن به حداکثر توان خود محروم می کند. رضایت نام دیگری برای “مناطق آسایش” است، جایی که ما خود را با رضایت از اینکه همه چیز خوب پیش می رود فریب می دهیم. ما خودمان را متقاعد می کنیم که وضعیت موجود بهترین راه حل برای همه مشکلات ماست. ما در به چالش کشیدن وضعیت موجود تردید داریم. به عبارت دیگر، رقابت را متوقف می کنیم. ما دو ارزش انسانی مهم – چالشها و رقابت – را با خودرضایتی جایگزین میکنیم. بدون چالش و رقابت یا راکد می شویم یا بدتر، شروع به زوال می کنیم. ترس از رقابت همه استراتژی ها و سیاست های ما را تحت الشعاع قرار می دهد. در نتیجه مستقیم، ما تمام انرژی خود را صرف حفاظت می کنیم – محافظت از رضایت.

هند پس از استقلال در سال 1947، یک سیاست حمایتی را تأیید کرد. این کشور خود را از بقیه جهان بست و خود را فریب داد که از اقتصاد خود محافظت می کند. نیرانجان راجادیاکشا، اقتصاددان معروف و نویسنده کتاب با عنوان ظهور هند (جان ویلی و پسران، 2007)، استراتژی هند را “یک قرن فرصت های از دست رفته” نامیده است. در واقع، او یک فصل کامل را به تحلیل چگونگی و چرایی رکود هند در بیشتر قرن بیستم اختصاص داده است. برای هند، این قرنی بود که در ترس و وحشت از رقابت سپری شد. منطق ارائه شده این بود که هند باید خودکفا باشد. اما من با راجادیاکشا مخالفم، فکر میکنم هند به این دوره زمانی نیاز داشت که فکر کند، تا تصمیم بگیرد با دو مانع خود چه کند: آسیب استعماری و سیستم سفت و سخت کاست.
راجادیاکشا می نویسد: آنچه هند واقعاً می خواهد و همیشه می خواست «بازپس گیری موقعیت از دست رفته خود» است. این کشور می خواهد برتری اقتصادی را که زمانی تحت امپراتوری مغول از آن برخوردار بود، به دست آورد. مغول ها از سال 1526 تا 1857 بر هند حکومت کردند و هند 24.44 درصد از سهم اقتصاد جهانی را در آن زمان به خود اختصاص داد. بنای تاریخی باشکوه، تاج محل، یادآور قدرت اقتصادی هند در دوران مغول است. طبق دایره المعارف کلمبیا، ویرایش ششم، کل مجموعه تاج محل، با باغ ها، سازه های دروازه و مسجد، در سال 1648 تکمیل شد.

همانطور که جدول بالا از کتاب راجادیاکشا نشان می دهد، اشغال بریتانیا اقتصاد و برتری اقتصادی هند را به طور کاملاً جامع از بین برد. با این حال، نه اینکه چگونه، بلکه چرا بریتانیا در فتح کشوری موفق شد که «یک چهارم تولید جهان» را به خود بالید، این سؤال را مطرح کرد. پس از مشورت، به این نتیجه رسیدهام که علیرغم موفقیتهای اقتصادی، هند در مسیر خود تخریبی طراحی خود قرار داشت. و انگلیسی ها این نقص مهم را که آنها را قادر ساخت تا هند را با موفقیت فتح و اشغال کنند، تشخیص دادند. اکنون که مغول ها و انگلیسی ها مدت هاست رفته اند و هند باید به آینده نگاه کند. آینده، همانطور که خوانندگان RTM تا به حال به خوبی می دانند، توسعه کامل قدرت مغز انسان است.
هند می بیند که منبع قدرت آن جمعیت بزرگتر آن است. تز مالتوس در فهرست اولویت های هند نیست و هند چیزی مثبت را در داشتن جمعیت بیشتر، بیش از 1 میلیارد مغز پیش بینی می کند. راجادیاکشا استدلال می کند که چشم انداز هند در مورد نیروی کار آینده خود یک نیروی کار بسیار ماهر و کارآفرینان است. استدلال مشابهی توسط ویلیام آر. برودی، رئیس دانشگاه جانز هاپکینز، ایالات متحده ارائه شده است. البته او در مورد آمریکا صحبت می کند نه هند.
http://web.jhu.edu/president/articles/2005/CEOmag.html
چیزی که هند را بسیار خاص می کند این است که این تنها کشوری است که تشخیص داده است که آینده آن و آینده جهان در گرو آزاد کردن پتانسیل کامل نیروی مغزی انسان است. پیشرفت واقعی، با ارزش ترین پیشرفت، افزایش قدرت مغز است. سیاستهای آموزشی هند (سهمیه برای دانشآموزان طبقات پایینتر) نشان میدهد که این کشور در جهت کنار گذاشتن سیستم کاست سفت و سخت خود کار میکند، اگرچه گاهی اوقات تغییرات به نظر یک نشانه میآیند. سیستم کاست هنوز در روستاهای هند بیداد می کند. با این حال، هند در حال پیشرفت در مناطق شهری است که در آن سیستم کاست مانند گذشته قوی نیست اما هنوز وجود دارد. آنچه مهم است این است که هند شروع به درک این موضوع کرده است که به تمام افکار بشری باید وزن یکسانی داده شود. سرکوب قدرت مغز دیگر در خدمت منافع هند و از این جهت هیچ ملتی نیست.
هند اکنون قصد دارد 300 میلیون نفر را که زیر خط فقر زندگی می کنند از فقر خارج کند، علیرغم این واقعیت که درآمد سرانه هند هنوز پایین است و در حال حاضر فقط بین 900 تا 1000 دلار است. اقتصاد هند در چهار سال گذشته به طور متوسط حدود 7 درصد در حال پیشرفت است. تلاقی اینترنت و نیروی کار ارزان به هند در دستیابی به اهداف اقتصادی خود کمک می کند. با این حال، اقتصاد جهانی در حال ورود به رکود است و این بر اقتصاد هند نیز تأثیر می گذارد. من امیدوارم که هند راهی برای به حداقل رساندن هرگونه آسیبی که ممکن است طولانی مدت باشد، بیابد که از خود راضی به اقتصاد در حال توسعه شکننده وارد می کند.
کتاب «ظهور هند» اثر نیرانجان راجادیاکشا کتابی بسیار عالی است و با ارقام آماری زیاد خواننده را خسته نمی کند. او سعی کرده است اطلاعات زیادی در زمینه های مختلف اقتصاد هند جمع آوری کند. از جمله مراکز تماس و بانکداری و چگونگی توسعه این بخش ها در طول سال ها. همانطور که راجادیاکشا می گوید، فقر بزرگترین مشکل هند است، من فکر می کنم هند با افزایش قدرت مغز پاسخ می دهد. من چند پاراگراف از کتاب ظهور هند را منتشر می کنم.

من مدخل زیر را برای هند از دیکشنری تاریخ معاصر جهان منتشر می کنم (مطبوعات دانشگاه آکسفورد، 2008).












