ذهن انسان – به طور بالقوه – قدرتمندترین نیرو در جهان است. این در عین حال سرکوب شده ترین و سوء تفاهم نشده ترین و بهره برداری نشده ترین نیروی جهان است. آنچه ذهن و مغز را به حرکت در می آورد، پتانسیل آن، توانایی آن برای سازگاری و تغییر است. این پتانسیل پیش روی ماست و منتظر ماست. با این حال، ما از آن استفاده نمیکنیم، و این عمدتاً به این دلیل است که ما اصلاً چیز زیادی از مغز نمیدانیم. و ما هیچ سرنخی نداریم که ذهن چیست. بزرگترین قدرت ما این پتانسیل است، پتانسیل رسیدن به هر چیزی و هر چیزی. شکست ما در نگاه کردن به این پتانسیل را میتوان در چیز دیگری نیز جستجو کرد – ما شکارچیانی بد و مکار و در واقع خطرناک هستیم. ما به دنبال تسخیر و تسلط بر همه چیز، حتی ذهن هستیم. هنگامی که ما تسلط داریم، رقابت را سرکوب می کنیم، و با این کار حتی مغز انسان را سرکوب می کنیم.
بنابراین، این برای جامعه بشری چه معنایی دارد؟ ما می دانیم که صاحبان قدرت، نخبگان، تمام قدرتی را که در اختیار دارند برای سرکوب توده ها و جلوگیری از دستیابی آنها به پتانسیل کامل خود به کار خواهند گرفت. فرانسیس بیکن (1561-1626) مطمئناً درست بود که عبارت “دانش قدرت است” را ابداع کرد. صاحبان قدرت در حفظ وضع موجود و حصول اطمینان از اینکه تودهها ناآگاه بمانند و پتانسیل کامل نیروی مغزی آنها هرگز رها نمیشود، علاقه دارند. این در واقع چگونه به دست می آید؟ تبلیغات و فریبکاری بی وقفه توسط صاحبان قدرت به کار گرفته می شود. افراد ناتوان – توده ها – به اطلاعات بی فایده و اغلب نادرست و فریبنده تغذیه می شوند. البته ذهن های ساده لوح و ساده لوح این را قبول دارند. نتیجه این است که توده ها فریب خورده اند. و این چیزی است که امروز در رسانه ها داریم. کسانی که در جامعه ما صاحب قدرت هستند، زمان، انرژی و منابع زیادی را صرف نشان دادن “چرند” می کنند. مزخرفات تبدیل به یک تجارت بزرگ شده است. در واقع، این بزرگترین تجارت در جهان است.
وقتی صحبت از پروپاگاندا، فریب و «چرند» به میان می آید، تفاوت چندانی بین شرق و غرب، دیکتاتوری و دموکراسی وجود ندارد. نیک دیویس، روزنامه نگار تحقیقی برای روزنامه گاردین، در کتاب خود، اخبار زمین تخت (چاتو و ویندوس، 2008، لندن) استدلال می کند که:

دیویس به تفصیل نشان می دهد که چگونه رسانه های خبری شرکت در فریب، تبلیغات و انتشار اطلاعات نادرست درگیر هستند. تحقیقات دیویس نمونه های فاحش را برجسته می کند، اما باید اعتراف کنیم که موارد بسیار بیشتری وجود دارد. می توان بر این تلاش برای تبلیغ جلدهایی نوشت. با این وجود، این کتاب با شناسایی و تجزیه و تحلیل موضوع نادر «تبلیغ و فریب» در تجارت خبری کمک مهمی می کند. نمیتوانم بگویم استراتژی دیویس در انتشار نام روزنامهنگارانی که تبلیغات و یاوهگویی انجام میدهند، نتایج مطلوب را به همراه خواهد داشت یا خیر. آنچه که احتمال تغییر را بیشتر می کند رقابت است و این رقابت توسط اینترنت معرفی خواهد شد. با این حال، تبلیغات و فریب بخش بزرگی از زندگی است. حتی میتوانیم بگوییم، همانطور که همکار من توماس پوچاری سالها انجام داده است، که این یکی از بزرگترین نیروهای مغز و ذهن است – فریب و کشف فریب. شاید درست باشد که فریب و تشخیص فریب، مغز انسان و قدرت آن را تعریف می کند.
اگر فریب و کشف فریب، قدرت مغز انسان را مشخص میکند، باید در نظر بگیریم که چقدر در تشخیص فریب و چرندیات مهارت داریم. من استدلال می کنم که ذهن بسیار قادر به تشخیص فریب است. ما احساس می کنیم که چیزی درست نیست. هری جی. فرانکفورت در کتاب خود در مورد مزخرفات (انتشارات دانشگاه پرینستون، 2005) استدلال می کند: “بیشتر مردم نسبت به توانایی خود در تشخیص مزخرفات اطمینان دارند.” ما احساس می کنیم که گمراه شده ایم، اما اغلب در بررسی دقیق وضعیت شکست می خوریم. دلیل خوبی برای این وجود دارد: ما اغلب دانش و مهارت لازم برای دیدن و یافتن حقیقت را نداریم. در واقع، ما فاقد منابع لازم برای انجام کار هستیم.
با پیشرفت علم اعصاب و فناوری در پیچیدگی، تبلیغات و تکنیک های تبلیغاتی بسیار پیچیده تر شده اند. Henry T. Conserve در کتاب تکنیک های تبلیغاتی خود (1st Books Library, 2003) 89 تکنیک فعلی را که توسط مبلغان استفاده می شود فهرست کرده است. در مجموع، آنها کاملا ترسناک و قدرتمند به نظر می رسند. با این حال، او هشدار می دهد که تکنیک های جدید و حتی پیچیده تر همیشه در حال توسعه هستند. کتاب در کل بسیار تاثیرگذار است. به سبکی ساده و خواندنی نوشته شده است. من رویکرد Conserva را به این موضوع تحسین می کنم: هیچ مزخرفی وجود ندارد و او بسیار مستقیم است. من با او ارتباط برقرار کردم و سه سوال اساسی را برای او ایمیل کردم. من در زیر این پرسش و پاسخ منتشر می کنم.

کارکرد نهایی مزخرف چیست؟ چرندیات پتانسیل ذهن انسان را سرکوب می کند. عمل فریب و کشف فریب زمان و انرژی زیادی را می گیرد. به همین دلیل است که ما شاهد این همه فریب و یاوه گویی در رسانه های اصلی هستیم. ما را گیج می کند، ما را از راه راست منحرف می کند. ما در رسیدن به دانش شکست می خوریم و بنابراین تصمیمات درست را نمی گیریم. اگر بخواهیم به پتانسیل خود برسیم، به اطلاعات مفید و واقعی نیاز داریم.
من معتقدم “صنعت مزخرف” به زودی افول خواهد کرد. بسیاری از رسانه های مکتوب در حال حاضر با مشکلات مالی مواجه هستند. این به این دلیل است که خوانندگان از دروغ و تبلیغات رویگردان هستند. اینترنت به وضوح عامل این انقلاب است. ما حقیقت را می خواهیم، و در واقع، دقیقاً به همین دلیل است که RTM در حال افزایش نفوذ است. در سالها و دهه های آینده کمتر شاهد فریبکاری و تبلیغات خواهیم بود. آینده قدرت ذهن انسان است و آینده در حال تحقق پتانسیل کامل خود است. من معتقدم این سرنوشت ماست.
پس انقلاب در جامعه ما گسترده خواهد بود. رهبران ما احمق هستند زیرا نمی دانند که بزرگترین منبع انرژی مغز انسان است. این پتانسیل ذهن انسان است که باید آن را آزاد کنیم. یک مغز قوی تر از قوی ترین کامپیوتر است، بنابراین می توانید قدرت بیش از شش میلیارد مغز را تصور کنید. ما نیروی مغز انسان را برای حل تمام مشکلات پیش روی جهان به کار خواهیم گرفت. من چند پاراگراف از تکنیک های تبلیغاتی هنری کنسروا را منتشر می کنم:







