داشتن خودآگاهی کامل یک پدیده نادر است. ما کاملاً از چیزها آگاه نیستیم و همیشه دلایل روشنی در پشت رفتار خود نداریم. ما مشترک یک ایده یا یک روش فکر می شویم و سپس به آن می چسبیم که گویی زندگی ما به آن وابسته است. جزم گرایی به عنوان یک عادت یا یک باور وارد زندگی ما می شود. اما ما معمولاً غافلیم که جزمی هستیم. ما برای اجتناب از تغییر جزم اندیش می شویم. رفتارهای غیرمعمول ما ما را در مناطق راحتی خود ایمن نگه می دارد تا هرگز نیازی به درون نگری احساس نکنیم. ما بدون اطلاع از درون نگری می ترسیم. ما در انکار با یک گرایش طبیعی به جزم گرایی زندگی می کنیم.
در نهایت، انکار و ترس ما شروع به تغییر رفتارهای ما می کند. در نهایت ترس ما را به سمت اهمال کاری سوق می دهد. برای برخی از ما، این ترس ها در دوران کودکی القا شده است. ما هرگز یاد نگرفتیم که از گذشته خود رشد کنیم. تنها زمانی که اهمال کاری در بزرگسالی از کنترل خارج می شود، به ریشه های آن نگاه می کنیم و سعی می کنیم علل اصلی را کشف کنیم. اگرچه ریشه ها ممکن است از دوران کودکی سرچشمه بگیرند، اما بیشتر آنها
تعلل کنندگان در بزرگسالی به دنبال کمک و مشاوره هستند. به گفته جین بی. بورکا و لنورا ام. یوئن، نویسندگان کتاب، تعویق: چرا این کار را میکنید، اکنون در مورد آن چه باید کرد (کتابهای مادامالعمر دا کاپو، 2008)، اکثر مردم خیلی دیرتر در سنین 40 و 50 سالگی خود را به تعویق میاندازند، شاید به این دلیل که زندگی متوجه میشوند زمانی را ندارند.
وقتی جوان هستیم برای زمان ارزش قائل نیستیم. ما متقاعد شده ایم که زمان بی نهایت است و رایگان است. واقعیت این است که زمان محدود است و ما “زمان آزاد” نداریم. با انجام بازی تاخیری که اغلب تعلل کنندگان انجام می دهند، به دلایل مختلف از شرکت یا درگیر شدن در یک فعالیت اجتناب می کنیم. و برخی افراد طوری کار را به تعویق می اندازند که انگار این تنها هدف زندگی آنهاست. به تعویق انداختن مزمن به این معنی است که ما از کار کردن بر روی چیزی که ممکن است به نظرمان هدف ما در زندگی باشد می ترسیم، زیرا به تعویق انداختن کار از ما در برابر ریسک هایی که ممکن است منجر به شکست شود محافظت می کند.
به تعویق انداختن کار می تواند به دلایل مختلفی باشد. ما میتوانیم در مورد به تعویق انداختن کار به عنوان تلاشی نه تنها برای اجتناب از وظایف خاص، بلکه برای اجتناب از احساساتی که به نوعی با آن وظایف مرتبط هستند، فکر کنیم. از این رو، به تعویق انداختن کار به بخشی عاطفی از خود تبدیل می شود، به همین دلیل است که تعلل کنندگان سرسختانه در برابر تغییر مقاوم می شوند. بنابراین، وقتی جین بی. بورکا و لنورا ام. یوئن به ما می گویند که تعلل باعث کاهش عزت نفس می شود، تعجب آور نیست. عزت نفس پایین و اهمال کاری دست به دست هم می دهند.
به تعویق انداختن در هر شکل و اندازه. برخی به دلیل ترس از شکست در مشارکت تردید دارند در حالی که برخی دیگر از موفقیت می ترسند. “افرادی که از شکست می ترسند، رقابت را انتخاب نمی کنند، زیرا می ترسند از دست بدهند یا ضعیف یا ناکافی نشان داده شوند. اما افرادی که از موفقیت می ترسند، به دلیل ترس از برنده شدن، رقابت نمی کنند. آنها برای پنهان کردن جاه طلبی خود به تعویق می افتند، زیرا فکر می کنند در وهله اول رقابتی بودن مشکلی دارد. از این رو، «نبرد در مخفیانه به نظر میرسد یک اقدام بسیار امنتر یا بیعملی».
“وقتی درگیر اهمال کاری هستید، واقعاً نمی توانید به وضوح درباره مسائل مهم فکر کنید. شما مشغول ارائه تصویری به جهان هستید، شاید حتی در مورد نحوه گذراندن وقت خود دروغ می گویید، و حقیقت آنچه را که از سر می گذرانید پنهان می کنید. به تعویق انداختن کار باعث ایجاد احساس کلاهبرداری می شود، روشی متزلزل برای زندگی. ما شما را تشویق می کنیم که اتکای خود را به اهمال کاری کاهش دهید تا بتوانید زندگی معتبرتری داشته باشید. ”
باید بگویم که کار جین بی. بورکا و لنورا ام. یوئن برای حرفه ای ها و همچنین تازه کارها در این زمینه عمیق و مفید است. خواندن این کتاب با اطلاعات مفید برای هر کسی که مشکل اهمال کاری دارد آسان است. این کتاب نکات مفید زیادی در مورد نحوه مدیریت اهمال کاری ارائه می دهد. با این حال، شایان ذکر است که “موفقیت یکباره به دست نمی آید.” و نویسندگان توصیه می کنند که گام های کوچکی را بردارید که قابل اندازه گیری و مشاهده باشد.
جین بی. بورکا و لنورا ام. یوئن به وضوح سعی کرده اند تا احتمالاً هر نوع اهمال کاری قابل تصوری را در کتاب به نمایش بگذارند، این امر باعث می شود همه خوانندگان به راحتی با یک سناریو ارتباط برقرار کنند و ببینند آیا اسکلت هایی در گنجه دارند یا خیر. اعتراف می کنم، در کمال تعجب من نیز در حین خواندن کتاب به مواردی پی بردم که نیاز به توجه داشت.
من به شدت این کتاب قابل توجه را به هر کسی که با تعلل دست و پنجه نرم می کند توصیه می کنم. وقتی به این جمله رسیدم که “اگر فقط بتوانید به کمال راضی باشید، محکوم به ناامیدی هستید.” راه حل هایی که ارائه می دهند با راهنمایی گام به گام قابل دستیابی و واقع بینانه است. توصیه می شود که خوانندگان سعی کنند به یکباره به اهداف دست نیافتنی دست نزنند یا کار بسیار بزرگی را انجام ندهند و یا در هر جنگی که به سراغشان می آید تلاش نکنند. هنگام انتخاب آنچه برای آنها مهم است، باید انتخابی بود.
همانطور که جین بی. بورکا و لنورا ام. یوئن میگویند، “اگر مجبور هستید در هر نبردی که پیش میآید بجنگید، واقعاً آزاد یا قدرتمند نیستید. برای اینکه واقعاً آزاد باشید، باید بتوانید انتخاب کنید که در کدام نبرد بجنگید و کدام را واگذار کنید. قدرت واقعی و احساس شخصی بودن در اینجا نهفته است.” به تعویق انداختن، نبردی برای چیزی فراتر از کنترل است، بلکه نبردی برای عزت نفس و عزت نفس است. این عزت نفس و عزت نفس است که به ما امکان می دهد با خیال راحت شناخت خود را کشف کنیم تا بتوانیم خودآگاهی بیشتری به دست آوریم.




