اغلب گفته می شود که ما محکوم به تکرار تاریخ هستیم تا زمانی که از آن درس گرفته شود. قوانین طبیعت یا اگر بتوانم بگویم درس هایی که طبیعت مجبور به آموزش آنها می شود هرگز بی دردسر نیستند. به ندرت شاهد بوده ایم که کسی در عرصه بین المللی به دلیل عبرت نگرفتن از گذشته بدون مجازات بماند. سوالی که من به آن فکر می کنم این است که آیا هر تکرار بیشتر یا کمتر دردناک می شود؟ در یکی از مقالههای قبلیام، استدلال کردهام: «موقعیت ژئوپلیتیکی پاکستان هم لعن و هم نعمت بوده است». این احتمالاً سرنوشت آن است، که یک نفرین و یک نعمت است.
پاکستان یک اقتصاد در حال توسعه است. در دهه های 1950 و 1960، اکثر جمعیت روستایی در خانه های گلی زندگی می کردند. نگهداری از این خانه های گلی کار سختی بود. ساکنان موظف بودند هر تابستان، درست قبل از رسیدن موسمی، هرگونه ضعف یا سوراخ روی سقفها و دیوارها را بررسی و تعمیر کنند. در پنجاب به آن (پوچا) می گفتند که نوعی گچ بری از گل و یونجه است. وقتی همسایه ها در استفاده از پوچا به یکدیگر کمک می کردند، این کار اغلب کمتر دردناک می شد. نکته مثبت این پوچای سالانه و این خانه های گلی این بود که اتاق ها در تابستان سردتر و در زمستان گرمتر بودند.
جالب است که رهبری پاکستان چندین دهه با این به اصطلاح پوچا مشغول بوده است. همه چیز با ژنرال ضیا در سال 1977 شروع شد. ژنرال ضیا به مدت دو سال از پوچا استفاده کرد و پاکستان را برای موسمی (آشوب منطقه) آماده کرد. سه نمونه از تکرار تاریخ و اعمال پوچا در پاکستان وجود دارد:
- ژنرال ضیا در سال 1977 زمام قدرت را به دست گرفت و پس از دو سال اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد.
- ژنرال مشرف در سال 1999 قدرت را به دست گرفت و پس از دو سال ایالات متحده به افغانستان حمله کرد. ژنرال مشرف نیز پوچا را به کار برد و پاکستان را برای موسمی (آشوب منطقه) آماده کرد.
- حزب تحریک انصاف در ژوئیه 2018 در انتخابات پیروز شد و زمام قدرت را در دست گرفت، برخی ادعا می کنند به برکت تشکیلات. تاریخ نشان می دهد که پس از دو سال، در سال 2020، تحول دیگری در منطقه رخ خواهد داد.
به هر دلیلی، ارتش در سال 2018 مجدداً کنترل قدرت را به دست گرفت. برخی استدلال می کنند که تشکیلات به اصطلاح در پاکستان پیروزی انتخابات حزب تحریک انصاف را تشویق کرد، حزبی که توسط عمران خان اداره می شود. به عبارت دیگر، ارتش همچنان به ایفای نقش تأثیرگذار (هر چند در پشت صحنه) در سیاست پاکستان و سیاست خارجی آن ادامه می دهد. آیا PTI در سال 2018 با هدف یک پوچای دیگر به قدرت رسید تا پاکستان را برای طوفان موسمی یا تحولی که در سال 2020 به راه خواهد افتاد آماده کند؟
نیروهای اقتصادی-اجتماعی زیادی وجود دارند که با ایجاد فروپاشی بازارها و بانک ها در حال همگرایی هستند تا ویران کنند. یکی از بزرگترین دلایل احتمالاً برگزیت خواهد بود. اگرچه چین و روسیه در تلاش خود برای دلارزدایی پیشرفت های زیادی داشته اند، اما احتمالاً دلار بدون فشار زیاد سقوط نخواهد کرد. برگزیت درست به موقع برای ایجاد و ارائه چنین فشاری خواهد بود. هرج و مرج اقتصادی جهانی که توسط برگزیت به وجود آمده است، در نهایت دلار را از پرتگاه خارج خواهد کرد. شاید این هدف واقعی برگزیت، سقوط دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی بود.
دلارزدایی به معنای فروپاشی ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت هژمونیک جهان است. آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟ آیا ایالات متحده آمریکا بی سر و صدا خواهد رفت، مانند زمانی که اتحاد جماهیر شوروی از درون، در دسامبر 1991 فروپاشید؟ بعید است! آیا جهان باید نگران باشد که ایالات متحده چه واکنشی به کاهش ارزش دلار نشان خواهد داد؟ بله، بسیار زیاد. روسای جمهور چین و روسیه اخیرا به کشورهای خود هشدار داده اند که برای جنگ آماده شوند. مطمئناً سال 2020 سال پرحادثه ای پیش بینی می شود. پیش بینی آینده بسیار سخت است و حقیقت این است که ما آینده را نمی دانیم. با این وجود، ما باید در آینده نزدیک، شاید در سال 2020 یا به زودی، منتظر یک موسمی یا یک تحول باشیم.




