تمام پنج پروژه ای که در ابتدای دهه در سال 1875 راه اندازی شدند، قبل از شروع روز سوم در سال 2001 تکمیل شدند.
- امپراتوری عثمانی بدهی های خود را نکول می کند (1875) – امپراتوری عثمانی توسط قدرت های استعمارگر برچیده و به دولت- ملت ها تقسیم شد. انبارها و دیکتاتورها بر این کشورهای عمدتاً عربی حکومت می کنند.
- رام کردن خرس روسی (1880) – روسیه از دهه 1880، به ویژه پس از انقلاب 1917، یک کشور مستقل نبوده است. روسیه همچنان تابع بانکداران بین المللی است.
- بازگشت فرعون رامسس دوم (1881) – کشف جسد فرعون رامسس دوم کاتالیزوری برای وقایع بعدی بود که منجر به خروج عثمانی ها از منطقه عرب شد.
- یهودیان اشکنازی رنگ پریدگی سکونتگاه را ترک می کنند (دهه 1880) – یهودیان اشکنازی عمدتاً در رنگ پریده سکونتگاه ساکن بودند. آنها ابتدا در دهه 1880 به آمریکا و سپس در قرن بیستم به فلسطین مهاجرت کردند.
- خدا مرده است – تقسیم جهان بی خدا (1882) – ادیان جدید از سال 1875 به بعد معرفی شدند. از تئوسوفی تا صهیونیسم تا کمونیسم و غیره.
دو موضوع در روز دوم قابل توجه است.
اولاً، دجال موفق شد که مردم را شستشوی مغزی دهد و در مورد اعتبار قوانین الهی و متن الهی در ذهن مردم تردید ایجاد کند. بدین ترتیب آنها را تحت تأثیر قرار می دهد تا از اعتقاد اصلی خود به خدا دور شوند و به ایدئولوژی های جدید برسند.
وجه مشترک همه این ایدئولوژی ها این است که با فطرت انسان هماهنگ نیستند (فطره). دیدن کمونیسم ویرانگری که برای کشورهای شوروی به ارمغان آورده است، دشوار نیست، و همچنین دیدن نسل کشی و ظلم استعماری که توسط صهیونیسم بر فلسطینیان وارد شده است، دشوار نیست. ایسم های دیگر نیز کمتر مخرب نبوده اند.
این ایدئولوژی های مختلف قرن 19 و 20 بیش از آنکه فایده داشته باشند، ضرر داشته اند. این ادیان جدید و دروغین همیشه دیر یا زود به سلاحی علیه بشریت تبدیل می شوند و به توتالیتاریسم دامن می زنند. و این مشکلی است که ما در قرن بیست و یکم با آن روبرو هستیم: تمامیت خواهی، استبداد، و فقدان آزادی، همراه با فقدان کامل معنویت. در طول قرن گذشته، آسیب معنوی بزرگترین هدف این ایدئولوژی ها بوده است و این امر همچنان ادامه دارد.
این دوران غیر طبیعی است. بدی هایی که بشریت با آن روبرو می شود غیر طبیعی و خارق العاده است. تا زمانی که این حکومت بدخواهانه به پایان نرسد، نمی توان انتظار رهایی ذهن انسان را داشت.
ثانیاً، اگرچه معترضان، با حمایت بانکداران، نقش برجستهای در اجرای برنامههای دجال در روز اول داشتند. اشکنازی ها به تدریج از این نقش سبقت گرفتند و به یاران اصلی دجال تبدیل شدند. در طول قرن بیستم، یهودیان اشکنازی بر حوزههای مالی، علوم اجتماعی، و سرگرمی و همچنین رسانههای اصلی و جریان اصلی سیاست تسلط داشتند. آنها دروازه بان اطلاعات شدند.
جالبتر اینکه یهودیان اشکنازی پشت اکثر ایدئولوژیها بودند. در صفحات ویکیپدیای این ایدئولوژیها، بزرگترین طرفداران نامهای یهودی هستند. در حدیثی آمده است که یهودیان بزرگترین گروه پیروان دجال خواهند بود.
انس ب. از مالک نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمودند: هفتاد هزار یهودی اصفهانی که شال ایرانی بر سر داشتند، دجال را دنبال خواهند کرد. (صحیح مسلم: 2944)
بنابراین، می توان فرض کرد که وقتی دجال قدرت می گیرد، یهودیان اشکنازی نیز قدرت می گیرند، و اگر اشکنازی ها قدرت را از دست بدهند، دجال نیز همینطور. این واقعیت فعلی است. برای شکست دجال، گویم ها باید حکومت جهانی بانکداران اشکنازی را شکست دهند، زیرا راز قدرت آنها ربا است. برای سرکوب و کنترل توده ها، عوامل دجال قصد دارند پروژه های متعددی را در روز سوم دجال راه اندازی کنند.
خداوند داناتر است.




