نمی توان انکار کرد که ما عادت داریم که مرتباً با طبیعت دعوا کنیم. غرور ما همراه با نادانی ما را جرات می کند تا قوانین طبیعت را به چالش بکشیم. ما به طور مبهم از روبیکون عبور می کنیم و از نیروهای نابخشوده طبیعت دعوت می کنیم تا قدرت خود را برای برقراری مجدد تعادل یک بار دیگر آزاد کنند. در صد سال گذشته، ما نسبت به اکوسیستم خود انگلی تر و بی توجه تر شده ایم. سرعت بی وقفه جنگل زدایی در سطح جهان باید نگران کننده باشد. افسوس، به نظر می رسد که ما نگران عواقب آن نیستیم، گویی که نسبت به نابودی سیاره و آینده خود نادان و کور هستیم.
باز هم، ما آنقدر که دوست داریم فکر کنیم باهوش نیستیم. گواه این است که بسیاری از
اکتشافات و اختراعاتی که ما آن را گرامی می داریم، نتیجه خوشبختی بوده است و لزوماً نتیجه عقل برتر ما نیست. اخیراً، در یک لحظه خوشبختی، به کتابی افسانه ای در مورد درختان برخوردم. نویسنده، پیتر وولبن، توصیفی جذاب از زندگی پنهان درختان (ویلیام کالینز، 2017) ارائه کرده است. برای کسی، مثل من، که طبیعت را دوست دارد و از آن لذت میبرد، اما درک درستی از گیاهشناسی ندارد، این کتاب یک نقطه شروع ایدهآل است.
قبل از خواندن این کتاب، من نیز به درختان از نظر مفید بودن فکر کردم، مانند؛ برای ایجاد سایه در گرمای تابستان و چوب برای مبلمان و همچنین سوزاندن آتش. من هرگز فکر نمی کردم که درختان در واقع خانواده داشته باشند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. منظورم این است که تا به حال چیزی شنیده است که درختان غذا را با همسایگان خود تقسیم کنند. این چیزی است که ما انسان ها انجام می دهیم یا قبلا انجام می دادیم. اکنون ما از نظر فرهنگی تکامل یافته ایم و بی تفاوتی جایگزین طبیعت انسانی سخاوتمند ما شده است. ارزشهای ما تغییر کرده است، اما در جنگل «تبادل مواد مغذی و کمک به همسایگان در مواقع ضروری یک قانون است، و این به این نتیجه میرسد که جنگلها ابرارگانیسمهایی هستند که مانند کلنیهای مورچهها به هم متصل هستند».
پیتر وولبن می اندیشد؛ “چرا درختان چنین هستند؟ موجودات اجتماعی؟ چرا آنها غذا را با گونه های خود به اشتراک می گذارند و گاهی حتی تا آنجا پیش می روند که رقبای خود را تغذیه می کنند؟ دلایل برای جوامع انسانی یکسان است: کار کردن با یکدیگر مزایایی دارد. درخت جنگل نیست. یک درخت به تنهایی نمی تواند یک آب و هوای محلی ثابت ایجاد کند. در رحمت باد و هوا است. اما در کنار هم، بسیاری از درختان اکوسیستمی ایجاد می کنند که گرما و سرمای شدید را تعدیل می کند، مقدار زیادی آب را ذخیره می کند و رطوبت زیادی تولید می کند. و در این محیط محافظت شده، درختان می توانند بسیار پیر زندگی کنند. برای رسیدن به این نقطه، جامعه باید دست نخورده باقی بماند. این به خوبی نشان می دهد که چرا ادیان اینقدر بر حفظ و تقویت پیوندهای خانوادگی تأکید دارند.
یک درخت می تواند به اندازه جنگلی که آن را احاطه کرده است قوی باشد.
یک زنجیره به اندازه ضعیف ترین حلقه آن قوی است.
یک جامعه می تواند به اندازه ضعیف ترین اعضایش قوی باشد.
شاید به همین دلیل است که در اسلام برای هر مسلمانی واجب است که برای کمک به افراد ضعیفتر، دو و نیم درصد از کل ثروت را صدقه بدهد. به نظر می رسد این اصول جهانی هستند. آنچه برای طبیعت خوب است برای مردم نیز خوب است. کمک به یکدیگر یک روش زندگی است. پیتر وولبن اظهار می کند که هر درختی برای جامعه ارزشمند است و ارزش نگهداری تا زمانی که ممکن است دارد. و به همین دلیل است که حتی افراد بیمار تا بهبودی مورد حمایت و تغذیه قرار می گیرند. حتی درختان قوی در طول زندگی خود بسیار بیمار می شوند. وقتی این اتفاق میافتد، آنها برای حمایت به همسایگان ضعیفتر خود وابسته هستند. این قانون طبیعت است که هر درخت، بزرگ یا کوچک، به رفاه جنگل کمک می کند.
درختان یا از طریق شبکه های قارچی در اطراف نوک ریشه ها مواد مغذی را برای درختان دیگر فراهم می کنند یا ممکن است خود ریشه ها به هم مرتبط باشند. پیتر وولبن میگوید که ریشهها تا حد زیادی گسترش مییابند و در برخی موارد بیش از دو برابر گسترش تاج هستند. به نظر می رسد که ریشه ها در بسیاری از وظایف نقش حیاتی دارند و دانشمندان هر سال اطلاعات جدید بیشتری را کشف می کنند. کتاب فقط در مورد زندگی درختان و درختان است. اما، من می توانستم شباهت هایی با زندگی انسان ببینم.
اگر و زمانی که درختان مورد حمله گونههای خاصی از حشرات یا گیاهخواران قرار بگیرند، با انتشار عطر شکارچیان را دفع میکنند و بنابراین درختان همسایه را از خطر قریبالوقوع آگاه میکنند. با این حال، حیوانات با این بو سازگار شده اند و به سرعت حدود دو یا سه درخت دورتر می شوند و دوباره شروع به تغذیه می کنند.
رایحه نیز نقش مهمی در زندگی انسان دارد. دانشمندان بر این باورند که فرومون های موجود در عرق عامل تعیین کننده ای هستند که ما شرکای خود را انتخاب می کنیم – به عبارت دیگر، کسانی که می خواهیم با آنها تولید مثل کنیم.
Pursuit of Equality
سرعت فتوسنتز برای همه درختان یکسان است، اما به نظر می رسد که درختان تفاوت بین قوی و ضعیف را برابر می کنند. چه ضخیم باشند و چه نازک، همه اعضای یک گونه از نور برای تولید همان مقدار شکر در هر برگ استفاده می کنند. این تساوی در زیر زمین از طریق ریشه صورت می گیرد. این درختان نه تنها شکر بلکه آب را نیز به اشتراک می گذارند.
برای مردم، متأسفانه، برخی برابرتر از دیگران هستند. فساد و طمع نخبگان جهانی حاکم، دموکراسی واقعی، عدالت واقعی و رفاه اجتماعی را منع می کند. در غیر این صورت، از بین بردن فقر در سطح جهانی چندان دشوار نیست.
پیتر وولبن اعتراف می کند که به عنوان یک جنگلبان درختان جوانی را به کمر بسته بود. این بدان معنی است که یک نوار از پوست به عرض 3 فوت از اطراف تنه برداشته می شود تا درخت را بکشد. اساساً این روشی برای تنک کردن است که در آن درختان قطع نمیشوند، اما تنههای خشک شده بهعنوان چوب مرده ایستاده در جنگل باقی میمانند. بنابراین، درخت بدون پوست نمی تواند قند را از برگ های خود به ریشه منتقل کند. با گرسنگی ریشه ها، مکانیسم های پمپاژ خود را خاموش می کنند و چون آب دیگر از تنه تا تاج عبور نمی کند، کل درخت خشک می شود.
این روشی را به یاد می آورد که چگونه مهاجران در آمریکا تقریباً بیسون را نابود کردند. کشتار دسته جمعی گاومیش ها بخشی از سیاست نسل کشی بود. هدف پاکسازی قومی سرخپوستان بومی بود.
میتوانیم شاهد تکرار همین اتفاق در غزه باشیم. نود و هفت درصد آب آشامیدنی غزه توسط فاضلاب آلوده است. این به دلیل اصلی مرگ و میر کودکان در غزه تبدیل شده است. آیا جهان کور و کر و لال در این ظلم علیه غزه شریک شده است؟ چرا جهان در مورد معلول شدن صدها غزه به دلیل تیراندازی تک تیراندازها به معترضان غیرمسلح سکوت کرده است؟ اگر تاکتیکهایی که در مورد انسانها به کار میرود مانند جنگل است، در مورد انسانیت چه میگوید؟
Protecting the Roots
وقتی فهمیدم دانشمندان اکنون در حال بحث هستند که آیا گیاهان می توانند فکر کنند شگفت زده شدم. آیا آنها باهوش هستند؟ پیتر وولبن تأیید می کند که “درختان می توانند یاد بگیرند. این بدان معنی است که آنها باید تجربیات را در جایی ذخیره کنند، و بنابراین، باید نوعی مکانیسم ذخیره سازی در داخل ارگانیسم وجود داشته باشد. دقیقاً جایی که در آن قرار دارد، هیچ کس نمی داند، اما ریشه ها بخشی از درخت هستند که به بهترین وجه برای کار مناسب هستند.”
داشتن ریشه های قوی اساساً به معنای آینده ای قوی و زندگی کم دردسر است. با این حال، در غرب، جنگ بی امان با خانواده درگرفته است. باید پرسید که چرا
بله، تضعیف ریشه ها ایده بدی است.
من واقعاً از غرور ما تعجب کردم. ما اطلاعات کمی در مورد زندگی در خاک داریم. در تعداد انگشت شماری از خاک های جنگلی بیشتر از تعداد انسان های روی کره زمین، اشکال حیات وجود دارد. یک قاشق چای خوری حاوی چندین مایل رشته های قارچی است. همه این ها خاک را کار می کنند، آن را تغییر می دهند و آن را برای درختان بسیار ارزشمند می کنند. بله قطعا با شما موافقم، جهل یکی از بزرگترین گناهان است. ما خیلی نادانیم
اعتراف میکنم که این کتاب اطلاعات جدیدی را در مورد درختان و جنگلها که از آنها بیاطلاع بودم، بهوجود آورد. برای کسی که هیچ دانشی در مورد درختان ندارد، تأیید تمام اطلاعاتی که کتاب ارائه می دهد دشوار است. صرف نظر از این، پیتر وولبن کتابی جذاب و روشنگرانه در قالب داستانی بسیار جذاب نوشته است. خواندن و درک کتاب بسیار آسان است. اگر به دنبال یک راهنمای مبتدی برای زندگی درختان هستید، این کتاب برای شما عالی است.
با مشاهده طبیعت چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد. این کتاب باعث شد درک کنم که دلایلی که بشریت خود را در آشفتگی می بیند این است که وقتی از قوانین طبیعت سرپیچی می کنیم متوجه نمی شویم که علیه خودمان کار می کنیم. من در این فکر بودم که آیا همکاری بیشتری در طبیعت وجود دارد یا بین مردم. واضح است که در طبیعت همکاری وجود دارد. طبیعت به جای رقابت و پاکسازی یکدیگر بر ایجاد تعادل و هماهنگی متمرکز است. درختان در هر اندازه به مرطوب نگه داشتن سطح جنگل کمک می کنند و این به تغذیه گیاهان کوچکتر که ریشه هایشان به اعماق زمین نمی رسد کمک می کند. بدون شک تغذیه ریشه برای سلامتی ضروری است و سلامتی برای بازگرداندن ذهن مهم است.




