فکر نمیکنم هیچ یک از ما در غرب بتوانیم مانند کسانی که در غزه زندگی میکنند، معنای واقعی کلمه «آزادی» را درک کنیم. ما آزادی و آزادی خود را بدیهی می دانیم، در حالی که کسانی که در غزه زندگی می کنند در سرزمین خود زندانی هستند. به نظر می رسد فلسطینی بودن به خودی خود جرم است. مجازات این است که به طور منظم در مراسم تشییع جنازه فرزندان شما که توسط تک تیراندازان اسرائیلی در پشت برج های بزرگ پنهان شده اند، شرکت کنید. هیچکس در امان نیست مرد معلول ویلچری دوقلو قطع عضو به نام ابراهیم ابوثریه در آذرماه 1396 در حین تظاهرات مورد اصابت گلوله تک تیرانداز اسرائیلی قرار گرفت و به سرعت جان باخت. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه اخیراً اسرائیل را به شدت مورد انتقاد قرار داد و آن را “دولتی تروریستی” خواند که “کودکان را می کشد”.
برنده جایزه نوبل، آنگوس دیتون (متولد 1945)، در حالی که در مورد آزادی بحث می کند، گفته است که «فقدان آزادی فقر، محرومیت و سلامت ضعیف است.» شاید بتوان غزه ها را به خاطر تمایل و عزم خود برای آزادی بخشید. اما چرا فلسطینی ها برای این فقر و محرومیت و سلامتی ضعیف انتخاب شده اند؟ چرا به آنها اجازه آزادی داده نمی شود؟ به نظر می رسد که هیئت منصفه هنوز در این مورد حاضر نیست. مبارزه آنها توسط اعراب فراموش شده است و آنها توسط بقیه جهان رها شده اند. شاید رها کردن کلمه درستی در اینجا نباشد، زیرا مصر و اسرائیل مرتباً بر بدبختی آنها می افزایند. در واقع، این دو همراه غیرمحتمل در حال برنامه ریزی سورپرایزهای وحشتناک تری برای غزه ها در آینده نزدیک هستند.
شکی نیست که از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی، مردم غزه فریب و جنایت را تحمل کرده اند. اولاً از طرف اشغالگران استعماری و اخیراً از طرف برادران مصری آنها. هیچ قانون بین المللی برای حمایت از غزه وجود ندارد. در کتاب قوانین بین المللی «قانون جنگل» آمده است که اگر ذخایر عظیم منابع طبیعی را در اختیار دارید و آنقدر ضعیف هستید که نمی توانید از آنها دفاع کنید. پس شما نیز مجاز به بهره مندی از آنها نیستید. دشمنان قویتر شما را از داراییهایتان محروم میکنند و احتمالاً شما را مجبور میکنند خانههایتان را ترک کنید.
دولتهای صهیونیستی مصر و اسرائیل در حال طراحی چنین نقشهای هستند تا غزهها را از خانههایشان بیرون کنند و به صحرای سینا منتقل کنند. تز و پیش بینی من این است که به زودی جنگ دیگری در غزه وجود دارد. من هیچ مدرکی ندارم، فقط غریزهام مبنی بر اینکه این اتفاق میتواند به زودی رخ دهد، ندارم. رفتار مصر بی معنی است. اگر نقاط را به هم وصل کنید، می توانید مراحل آماده سازی را مشاهده کنید:
- به نظر من، واگذاری دو جزیره خالی از سکنه دریای سرخ (تیران و صنافیر) به عربستان احتمالاً برای ارزیابی واکنش مردم مصر بوده است. هیچ کدام نیامد، زیرا همه مخالفان در زندان بودند.
- برای مصری ها، آزمون واقعی زمانی خواهد بود که زمان تحویل سینا به مردم غزه از طرف اسرائیل فرا برسد.
- به همین دلیل نخبگان مصری به طور مرتب صحرای سینا را بمباران می کنند تا منطقه را پاکسازی کنند.
- نخبگان مصری می دانند که صهیونیست ها قصد دارند اسرائیل بزرگ را از کرانه های غربی رود فرات تا کرانه های شرقی رود نیل ایجاد کنند.
- در تمام این مدت نخبگان مصری امیدوارند که اسرائیلی ها ممکن است نسبت به مصری ها ملایم باشند و به آنها اجازه دهند بقیه کشور را حفظ کنند.
- نخبگان مصری میخواهند به اسراییل کمک کنند تا ذخایر گاز طبیعی فراساحلی را غارت کنند و امیدوارند در زمانی که صهیونیستها کیک را میخورند، خردههایی به آنها پاداش داده شود.
- رودخانه نیل به زودی در نتیجه ساخت سد در سمت اتیوپی رودخانه شروع به خشک شدن خواهد کرد. سکوت دولت مصر کر کننده است. این احتمالاً به این دلیل است که اسرائیل سرمایه گذاری هنگفتی در پروژه سد کرده است.
- شعله های جنگ در مرزهای غربی مصر (لیبی) و در شرق در سینا، در جنوب، رودخانه در حال خشک شدن است. ارتش مصر بر کمک به اسرائیل برای گرسنگی دادن به غزه متمرکز شده است. چرا؟ برای پودر سوخاری از رسوبات گاز؟ فقط زمان مشخص خواهد کرد.
- مصری ها چقدر ساده لوح هستند؟ من حدس می زنم، فقط زمان مشخص خواهد کرد.
- اگر سیسی همه موارد فوق را انکار کند، پس باید درست باشد.
غزه ها می توانند آینده ای روشن و صلح آمیز داشته باشند، تنها در صورتی که دو همسایه بدخواهش نسبت به آنها اینقدر بد نباشند. در میان همه اینها، غزه ها سعی می کنند تا آنجا که ممکن است زندگی عادی داشته باشند. امیدوارم پیش بینی های من محقق نشود و جنگ دیگری در غزه رخ ندهد. اما، من احساس وحشتناکی دارم که عملیات لبه محافظ بخشی از همان طرح بود (به بالا مراجعه کنید). دلیل اینکه میتوان آن را به هم مرتبط کرد این است که ظالمان به غزهها اجازه بازسازی املاک آسیبدیده را ندادند و محاصره پس از جنگ تشدید شد. هیچ مصالح ساختمانی اجازه ورود به غزه را ندارد.
دونالد مکینتاایر، نویسنده کتاب غزه آماده شدن برای طلوع (انتشارات Oneworld، 2017) شجاعانه تلاش کرده است داستان مردم غزه و رنج بی پایان آنها را بازگو کند. این کتاب داستانهای افراد و رویدادهای مهمی را که همزمان اتفاق میافتد، مانند مذاکرات صلح با اسرائیلیها در هم میآمیزد. کتاب مرجع خوبی است و دونالد مکینتاایر سعی کرده هیچ رویداد تاریخی را حذف نکند.
با این حال، من کمی گیج شدم، زیرا در ابتدای کتاب دونالد مکینتاایر در مورد توافق بالفور صحبت می کند که در سال 1917 زمانی که انگلیسی ها با کمک اعراب به حکومت عثمانی پایان دادند و سرزمین فلسطین را به صهیونیست ها وعده دادند، اتفاق افتاد. او در پایان خود با اشاره به هولوکاست نازی ها، فلسطینیان را «قربانیان قربانیان» توصیف می کند. پس خواننده کدام یک را باید باور کند؟ اینکه انگلیسی ها مسئول واگذاری فلسطین در سال 1917 هستند یا اینکه هیتلر مسئول نقش خود در جنگ جهانی دوم بود که در سال 1945 به پایان رسید.
احساسی که از کتاب داشتم این بود که نویسنده نتوانست از ذهنیت روزنامه نگاری بیرون بیاید و در بیان داستان پشت این داستان تردید داشت، هرچند صدها داستان از مردم غزه و مصائب آنها را به شیوایی روایت کرده است. این کتاب به خواننده کمک می کند که چگونه مردم غزه با وجود ظلمی که بر آنها تحمیل شده، مقاومت نشان می دهند. کشاورزی آنها ویران شده، انواع صنایع مورد هدف هواپیماهای جنگی اسرائیل از جمله مدارس و بیمارستان های آنها قرار گرفته است، با این حال مردم امید خود را برای آزادی از دست نداده اند.
بعد از خواندن کتاب در مورد تأثیرات ظلم و ستم تعجب کردم. صهیونیستها بهطور گسترده از همه ابزارهای تبلیغاتی مدرن موجود برای انسانزدایی مردم غزه در مقابل دنیای خفته استفاده کردهاند. اشغالگران کمتر متوجه شده اند که تنها مردمی که در این مرحله انسانیت ندارند، خود ستمگران هستند. من شما را با مصاحبه گیدئون لوی در سال 2016 ترک می کنم.




