طلوع و سقوط تمدنها تفاوتی با طلوع و سقوط افراد ندارد. همه ما مراحل مشابهی را در زندگی تجربه میکنیم. تغییرات تمدنی قرنها طول میکشد، در حالی که طول عمر انسان بسیار کوتاهتر است.
من بهخوبی یادم است زمانی که پدرم پس از سکته با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد. چند ساعت بعد به دیدنش رفتم و به من گفته شد که پزشکان در حال انجام آزمایشهایی برای تعیین و تشخیص وضعیت او هستند. او ۸۳ ساله بود و همه مشکلات معمول سلامتی مانند آسم، کلسترول، دیابت، بیماری قلبی و غیره را داشت.
هنگامی که یک بیمار با چنین وضعیت شدید یا بحرانی در بیمارستان بستری می شود، پزشکان اغلب آزمایش های مختلفی را برای تعیین مسیر بقا انجام می دهند. تست ها شامل:
- نسبت گازهای خون شریانی به نام ABG
- کراتینین از آزمایش عملکرد کلیه
- ضربان نبض، فشار خون، اشباع اکسیژن
- اتساع و انقباض مردمک برای نور و محرک و غیره.
در ته ذهنم، می دانستم که پیش آگهی بد است. دو هفته پس از پذیرش، پدر گرامیم دار فانی را وداع گفت. این شکنندگی زندگی است.
با این حال، زندگی یک امپراتوری، همه امپراتوری ها، به همان اندازه شکننده است. هنگامی که امپراتوری رو به زوال است، به نظر می رسد هیچ چیز برای کاهش سرعت فروپاشی ایجاد شده کارساز نیست. مفسران ممکن است حاکمان را طوری توصیف کنند که گویی دیوانگان مسئول پناهگاه هستند. نوعی وضعیت مشابه در امپراتوری آمریکا وجود دارد. مردم از خود می پرسند که آیا دونالد ترامپ نابغه است یا دیوانه؟ او یک شومن و یک بازیگر خوب است. او یک پیمانکار املاک و مستغلات است و همچنین یک شخص مشهور، اما این با سازنده یک امپراتوری یکسان نیست.
یکی از نقاط قوت آمریکا این است که خود را به عنوان یک امپراتوری جوان و قدرتمند معرفی میکند. با این حال، توهمات نمیتوانند تأثیرگذار باشند و دیر یا زود واقعیت به طور برجسته خود را نشان میدهد. توهم آمریکایی نیز در حال فروپاشی است. رئیسجمهور دونالد ترامپ، برخلاف رئیسجمهور قبلی که دچار کهولت سن بود، هوشمند و درک درستی از پیشبینیها دارد. او میداند که آمریکا با یک مشکل بزرگ انرژی مواجه است و رقبا برتری دارند.
همه امپراتوری ها با انرژی کار می کنند. برای هزاران سال، زندگی و خون یک امپراتوری به چوب بستگی داشت. کنترل یک جنگل مجاور برای یک امپراتوری ضروری بود. زندگی و سلامت یک جنگل شاخص خوبی از سلامت امپراتوری بود. تامین چوب کافی برای رفع نیازهای انواع صنعتگران و صنایع مختلف ضروری بود.
ارتشها برای ساخت سلاح و ارابه به چوب نیاز داشتند. مردم برای ساخت خانه و وسایل منزل و همچنین برای پخت و پز به چوب نیاز داشتند. کشاورزان، نجاران و آهنگران بدون تأمین منظم و کافی چوب نمیتوانستند کار کنند.
وقتی مسلمانان اسپانیا را فتح کردند، بزرگترین گنجی که یافتند، جنگلهای اسپانیا بود. این به معنای وجود مقدار زیادی چوب برای ساخت کشتیها و سلاحها و همچنین سوخت برای صنایع بود.
تحول از زغالچوب به زغالسنگ باعث پیدایش انقلاب صنعتی در قرن هجدهم شد. امپراتوری بریتانیا هر دو نوع زغال را به وفور در اختیار داشت. امپراتوری بریتانیا برای موتورهای بخار، راهآهن و همچنین صنایع دیگر مانند ریختهگریها به زغالسنگ وابسته بود.
زمانی که آمریکایی ها نفت را در اواسط قرن 19 کشف کردند، شروع زوال بریتانیا اجتناب ناپذیر بود. راز موفقیت امپراتوری آمریکا در عرضه فراوان چوب، زغال سنگ و نفت است. پرزیدنت ترامپ انرژی را در اولویت قرار داده است. علاقه او به غزه فقط ساختن استراحتگاه های تعطیلات نیست، بلکه به سرقت گاز و نفت در دریای غزه است. اسرائیلی ها جنگ غزه را برای سرقت گاز و نفت فلسطینی ها به راه انداختند. من این جنگ را در سال 2017 پیش بینی کردم. [به لینک مراجعه کنید]
سوال اینجاست که آمریکا چه گزینه هایی برای نجات امپراتوری خود دارد؟ فلسطینی ها تمایلی ندارند که ذخایر گاز یا زمین خود را رها کنند.
مشکل بزرگتر برای نخبگان آمریکایی این است که (اگر) نفت دیگر پادشاه نباشد چه میشود؟ دنیای انرژی در حال تغییر است و تغییر کرده است. دنیای انرژی در حال گذار به یک منبع انرژی جدید، مواد معدنی کمیاب است. چین بزرگترین ذخایر شناخته شده مواد معدنی کمیاب را در اختیار دارد. مواد معدنی کمیاب جزء ضروری در ساخت فناوریهای جدید و خودروهای الکتریکی هستند. به عبارت دیگر، آینده مواد معدنی کمیاب است.
آیا سرمایهداران آمریکایی میتوانند گرینلندیها را متقاعد کنند که ذخایر مواد معدنی کمیاب خود را به شرکتهای آمریکایی بسپارند؟
ظهور و سقوط هر امپراتوری به فراوانی منابع انرژی بستگی دارد. می توانید بوی ترس از امپراتوری آمریکا را حس کنید که در جستجوی مرزهای جدید است و از یافتن منابع انرژی جدید احساس ناامیدی می کند. پیش آگهی ضعیف است. به همین دلیل است که پرزیدنت ترامپ بسیار مشتاق است تا سالن جنگ در اوکراین را جمع کند و تعدادی تسلیحات پیشرفته را به نخست وزیر هند به مودی فروخت تا یک تئاتر جنگی جدید در مرزهای چین باز کند.
آیا پرزیدنت ترامپ موفق خواهد شد؟ زمان نشان خواهد داد.




