چارلز داروین (1809-1882) کتاب معروف خود را در مورد منشأ گونه ها در سال 1859 منتشر کرد که در آن انتخاب طبیعی و نظریه تکامل را مورد بحث قرار داد. نه داروین و نه نظریه پردازان دیگرش آلفرد راسل والاس (1823-1913) و توماس هنری هاکسلی (1825-1895) اولین کسانی نبودند که در مورد این موضوع مهم نوشتند. ابوعثمان عمرو بن بحر الکنانی البصری (776-869)، که معمولاً به نام الجاحح شناخته می شود، تقریباً 1000 سال قبل از انتشار کتاب داروین [1] درباره انتخاب طبیعی نوشت.
از زمانی که داروین کتاب خود را منتشر کرد، این نظریه با مناقشات زیادی روبرو شد. این فقط یک نظریه است که هنوز ثابت نشده است. با این حال، از دهه 1940، جامعه علمی دیگر آن را بحث برانگیز نمی داند. به نظر می رسد مشکل آنقدر بین دین و علم نیست، بلکه بین ملحدان و گروه های مذهبی جزمی غربی است. خوشبختانه، یک حد وسط وجود دارد، به شکل تکامل خداباورانه یا تکامل هدایت شده توسط خدا. خداباوران استدلال می کنند که “تکامل واقعی است، اما توسط خدا به حرکت در آمده است.”
تا آنجا که به دیدگاه اسلامی مربوط می شود، “قرآن و سنت نظریه تکامل بیولوژیکی یا فرآیندی را که انتخاب طبیعی نامیده می شود، تایید یا رد نمی کند. مسئله تکامل صرفاً یک موضوع تحقیقات علمی است. نظریه تکامل باید بر اساس شایستگی های علمی خودش باشد یا سقوط کند – و این به معنای شواهد فیزیکی است که نظریه را تایید می کند یا با آن در تعارض است.” [2]
داروین مردی مذهبی و بی دین نبود. او خود را یک آگنوستیک توصیف کرد. چارلز داروین در نامه ای خطاب به جان فوردایس به تاریخ 7 مه 1879 نوشت: “در شدیدترین نوسانات خود من هرگز یک آتئیست به معنای انکار وجود خدا نبوده ام. – فکر می کنم به طور کلی (و بیشتر و بیشتر وقتی که بزرگتر می شوم) اما نه همیشه، یک آگنوستیک درست ترین توصیف ذهنی من است. [3]
اگر به نظریه برگردیم، فقط همین – یک نظریه – و تا کنون یک نظریه اثبات نشده است. دانشمندان تکاملی پذیرفته اند که مشاهده تغییرات در سطح کلان در تکامل ممکن نیست، زیرا تغییرات میلیون ها سال طول می کشد. با این حال، مشاهده علمی تغییرات در سطح خرد امکان پذیر است و هیچ کس انتخاب طبیعی را در سطح خرد انکار نمی کند. ریز تکامل به تغییرات ژنتیکی کوچک در یک موجود زنده اشاره دارد که منجر به تغییرات سطحی کوچکی می شود، به عنوان مثال، اندازه یک منقار در پرنده. مشکل زمانی به وجود می آید که فرض خود را به عنوان یک واقعیت در نظر بگیریم که تغییرات در سطح خرد در نهایت منجر به تغییرات در سطح کلان می شود. بنابراین، خرد برابر با مغالطه کلان است.
اگر انسان شروع به رشد پر یا بال کند، تکامل کلان رخ می دهد. این یک تغییر ژنتیکی بزرگ در تکامل انسان خواهد بود. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد تکامل کلان تا به حال اتفاق افتاده یا خواهد بود.
با این وجود، مشکل بیشتر علم نیست، بلکه مشکل از خداناباوران است. دجال و ملحدان نمی توانستند در برابر استفاده و سوء استفاده از این نظریه برای برنامه پلید خود برای ترویج جامعه بی خدا مقاومت کنند.
توماس هنری هاکسلی در سال 1863 کتاب خود را به نام «شواهدی به جایگاه انسان در طبیعت» منتشر کرد، سلاح مهمی را برای آتئیست ها فراهم کرد. این کتاب ادعا می کند که انسان ها و میمون ها از اجداد مشترک هستند. تصویر بدنام March of Progress نشان می دهد که چگونه میمون ها در مراحل مختلف به هومو ارکتوس تبدیل شدند. تاثیر جلوه های بصری بر افراد ضعیف النفس خیره کننده است. توماس هنری هاکسلی «به دلیل حمایت از نظریه تکامل چارلز داروین به «بولداگ داروین» معروف شده است. [4]
هاکسلی به بنجامین واترهاوس هاوکینز دستور داد تا تصویر مارس پیشرفت را ترسیم کند. عجیب است که نام هاوکینز در صفحه ویکی پدیا توماس هاکسلی ذکر نشده است. دلیل آن این است که هاوکینز به یک منتقد بسیار سرسخت نظریه تکامل تبدیل شد. بنابراین، احتمالاً حذف سهم او راحت تلقی می شد، زیرا برای تبلیغات مناسب نبود. [5]
فرآیند گونه زایی به عنوان یک نظریه قابل تامل است، اما انسان هرگز از هیچ مخلوق دیگری تکامل نیافته است. قرآن درباره منشأ بشریت ابهام ندارد.
«ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را قوم و قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست، و خداوند دانا و آگاه است.» (قرآن 49:13)
چارلز داروین پسر عموی ناتنی به نام فرانسیس گالتون (1822-1911) داشت. او یک مرد انگلیسی بود که جنبش اصلاح نژادی را آغاز کرد. گالتون معتقد بود که شخصیت انسان به طور کامل یا حداقل در اکثریت ناشی از ژن ها است نه محیط، از این رو بحث طبیعت در مقابل پرورش وجود دارد. اصلاح طلبان ایده کنترل جمعیت انسانی را از طریق پرورش انتخابی و از بین بردن موارد نامطلوب تشویق می کنند. این شما را به این فکر میاندازد که آیا این نظریهپردازان قبل از نوشتن درباره ایدههای ضد بشری از دجال درس میگیرند.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه به مردم یادآوری کردند که:
همه مردم از آدم و حوا هستند، عرب بر عجم برتری ندارد و عجم بر عرب برتری ندارد، همچنین سفیدپوست بر سیاه و سیاه بر سفید برتری ندارد مگر با تقوا و نیکوکاری، بدانید که هر مسلمانی با هر مسلمانی برادر است و مسلمانان با مسلمانان برادری ندارند و مسلمانان برادری ندارند. آزادانه و با میل داده شده است.» https://www.iium.edu.my/deed/articles/thelastsermon.html
مراجع
[1] «الجاهیز»، 22 10 2024. [آنلاین]. موجود: https://en.wikipedia.org/wiki/Al-Jahiz.
[2] “Biological Evolution – An Islamic Perspective,” 21 March 2010. [Online]. Available: https://www.islamreligion.com/articles/657/biological-evolution-an-islamic-perspective/.
[3] “پروژه مکاتبات داروین”، [آنلاین]. موجود: https://www.darwinproject.ac.uk/letter/DCP-LETT-12041.xml.
[4] “توماس هنری هاکسلی”، 19 10 2024. [آنلاین]. موجود: https://en.wikipedia.org/wiki/Thomas_Henry_Huxley.
[5] “بنجامین واترهاوس هاوکینز”، 18 08 2024. [آنلاین]. موجود: https://en.wikipedia.org/wiki/Benjamin_Waterhouse_Hawkins.




