نزدیک بینی ما گاهی ما را در انواع مختلف آسیب پذیر می کند. تولیدکنندگان محصولات کاملاً از این شکاف در مغز آگاه هستند و از بهره برداری از آن تردید ندارند. آنچه من در مورد آن صحبت می کنم لذت های کوتاه مدت است – لذت های اعتیاد آور. نیازی نیست که نابغه باشید تا متوجه شوید که امروزه تقریباً همه به درجات مختلف به گوشی های هوشمند معتاد هستند. همه در حال گذراندن وقت نه چندان فراغت خود به تماشای صفحه نمایش هستند. بدون شک، اعتیاد رفتاری به سرعت در حال رایج تر شدن است، هرچند کمتر شناخته شده است. آدام آلتر، نویسنده کتاب مقاومت ناپذیر: چرا به فناوری معتاد هستید و چگونه خود را آزاد کنید (وینتیج، 2017) معتقد است که اکثر مردم روزانه بین یک تا چهار ساعت را با تلفن خود می گذرانند.
چیزی که در مورد همه اینها نگران کننده است این است که سن معتادان کم کم جوان تر می شود. والدین در حال خرید iPad و PS4 جداگانه برای فرزندان خود هستند تا آنها را مشغول نگه دارند و از تعامل و زمان معاشرت با خانواده بکاهند. به گفته آدام آلتر، «والدینی که بچههای کوچکتر دارند، وقتی دائماً تلفنها و تبلتهایشان را چک میکنند، آسیب بیشتری وارد میکنند». او استدلال می کند که “نوزادان به طور غریزی چشمان والدین خود را دنبال می کنند. والدین پریشان کودکان پریشان را پرورش می دهند، زیرا والدینی که نمی توانند تمرکز کنند، الگوهای توجه یکسانی را به فرزندان خود آموزش می دهند.”
بسیاری از والدین از ماهیت اعتیادآور اپلیکیشن های موبایل بی اطلاع هستند. اخیراً این موضوع را با یکی از دوستان محلی در میان گذاشتم. او صاحب یک تعمیرگاه محلی موبایل و کنسول بازی است. او در مورد مشتری به من گفت که با شش کنسول به مغازه او آمده و نیاز به تعمیر دارد. وقتی از او پرسیدند که چرا شش دارد، توضیح این بود که هر یک از چهار فرزند او PS4 خود را دارند. اگر و زمانی که کنسول نیاز به تعمیر داشته باشد، کودک خواستار تعویض فوری آن می شود. سپس به این فکر کردم که آیا چنین والدینی از عواقب اعمال خود آگاه هستند؟ درست مانند اعتیاد به مواد، اعتیاد رفتاری نیز به همان اندازه مخرب است. شواهد علمی فراوانی وجود دارد که نشان میدهد هیچ تفاوتی در واکنش مغز به رفتارهای اعتیادآور و سوء مصرف مواد وجود ندارد.
شاید به همین دلیل است که اکثر مدیران عامل شرکت های بزرگ فناوری اطلاعات قوانین سختگیرانه ای در خانه دارند و به فرزندان خود اجازه نمی دهند از همان محصولاتی که به مردم می فروشند استفاده کنند.
What is Addiction?
آلتر آن را به خوبی توضیح می دهد، “اعتیاد یک وابستگی عمیق به تجربه ای است که مضر است و بدون آن دشوار است.” این بدان معناست که اعتیاد شامل احساسات می شود، شما احساس می کنید مجبور هستید که تجربه رفتاری را با وجود آسیب احتمالی آن در دراز مدت تجربه کنید. بدون اینکه بدانیم با متقاعد کردن خود از نظر روانی برای ادامه دادن به رفتار مضر، خود خرابکاری می کنیم. استدلال روانشناختی پشت این وجود دارد. با اعمال رفتار اعتیاد آور، از یک درد شدید روانشناختی تسکین مییابیم، مگر اینکه تسلیم آن شویم. ذهن می آموزد که رفتار را با رهایی از درد روانی مرتبط کند. بنابراین، “اعتیاد در واقع در مورد رابطه بین فرد و تجربه است.”
به نظر من، اعتیاد بی شباهت به انگلی نیست که زمان، انرژی و احساسات را می دزدد. اعتیاد، در حقیقت، «باختی است که به عنوان یک برد پنهان شده است». میتوانید از اعتیاد مطمئن باشید، «زمانی که فرد نتواند در برابر رفتاری مقاومت کند، که علیرغم رفع نیازهای روانی عمیق در کوتاهمدت، آسیبهای قابل توجهی در درازمدت ایجاد میکند».
این بدان معناست که ما به عنوان معتادان، لذت های کوتاه مدت را انتخاب می کنیم. اگر به طور آگاهانه یا ناخودآگاه عادت داشته باشید که حدود سه بار در ساعت گوشی خود را بردارید، مطمئناً به گوشی هوشمند معتاد خواهید شد. برخی از محققان اصطلاح “نوموفوبیا” (مخفف “بی موبایل هراسی”) را برای توصیف یک رفتار رایج – ترس از بدون تماس با تلفن همراه – ابداع کرده اند. پس جای تعجب نیست که 40 درصد از جمعیت از نوعی اعتیاد مبتنی بر اینترنت رنج می برند.
شاید جالب ترین سوالی که از خود بپرسیم این خواهد بود؛ آیا ما واقعاً می خواهیم از اعتیاد خود خلاص شویم؟ پاسخ ممکن است شما را شگفت زده کند. نویسنده به تحقیقات اخیر اشاره می کند که در آن “46 درصد از مردم گفتند که نمی توانند زندگی بدون تلفن های هوشمند خود را تحمل کنند (برخی ترجیح می دهند آسیب جسمی ببینند تا آسیب به تلفن هایشان).
مشکل اعتیاد به گوشیهای هوشمند این است که هر چه جوانتر باشید، در برابر رفتارهای اعتیادآور آسیبپذیرتر خواهید بود. آلتر می گوید که «اگر در سنین نوجوانی معتاد نشده باشند، افراد بسیار کمی بعداً در زندگی دچار اعتیاد می شوند». این احتمالاً به این دلیل است که مغز کودکان کوچکتر فاقد ابزارهای مورد نیاز برای درک و قدردانی از همان ابتدا است که «علاقههای هماهنگ زندگی را ارزشمند میسازد، در حالی که یک شور وسواسی ذهن را آزار میدهد.» گذراندن ساعتهای طولانی در بازی نه تنها به سلامت آنها آسیب میزند، بلکه مهارتهای عملی را که باید در این مرحله از زندگیشان بیاموزند نیز از بچهها محروم میکند.
این مقاله تمام عذاب و غم نیست. لطفا سوء تفاهم نکنید همانطور که خوانندگان RTM به خوبی می دانند، ذهن انسان به طور بالقوه قدرتمندتر از آسیب پذیری بالقوه آن است. این یک ظرفیت باورنکردنی برای درمان خود دارد. فقط به شرایط مناسب و محیطی سالم نیاز دارد. طبیعت انسان این است که شکوفا شود و سرآمد باشد، نه معتاد شدن.
شخصیت اعتیاد آور
تشخیص یا تشخیص اینکه چه کسی ممکن است شخصیت اعتیادآور داشته باشد یا نداشته باشد بسیار دشوار است. همانطور که آلتر می گوید: معتادان صرفاً نمونه های ضعیف تری نسبت به افراد غیر معتاد نیستند. آنها در جایی که افراد غیر معتاد با فضیلت هستند از نظر اخلاقی فاسد نیستند. در عوض، بسیاری از آنها، اگر نه بیشتر، بدشانس هستند. “اگر شخصیت نیست، پس چیست؟ شخصاً، من فکر میکنم که در مورد کسالت است. سختترین بخش برای بسیاری از مردم مقابله با کسالت است. به همین دلیل است که “اکثر مردم ترجیح میدهند کاری را انجام دهند تا هیچ، حتی اگر آن چیزی منفی باشد.” این بدان معناست که تمرکز ما برای یافتن راه حلی برای اعتیاد باید در حوزه کسالت یا چیزی باشد که گاهی اوقات به عنوان وقت آزاد در نظر می گیریم.
اولین اشتباهی که اکثر مردم هنگام غلبه بر اعتیاد مرتکب می شوند، سرکوب آن است. و به احتمال زیاد، این یک دستور العمل برای شکست است. آلتر همچنین فکر می کند که “سرکوب به تنهایی کار نمی کند – اما سرکوب همراه با حواس پرتی بسیار خوب عمل می کند.” به عبارت دیگر، ما باید رفتارهای اعتیادآور خود را با یک جایگزین بهتر و مفید جایگزین کنیم. این همچنین به این معنی است که ما باید به عادات خود توجه بیشتری داشته باشیم. تغییر عادات اعتیادآور به این آسانی نیست. بنابراین، چگونه یک عادت را تغییر دهیم؟ آلتر روشی را که توسط چارلز دوهیگ توسعه داده شده است، به نام قانون طلایی ذکر می کند:
طبق قانون طلایی، عادات از سه بخش تشکیل شده است: یک نشانه (هر چیزی که رفتار را تحریک می کند)، یک روال (خود رفتار) و یک پاداش (بازدهی که مغز ما را برای تکرار عادت در آینده آموزش می دهد). بهترین راه برای غلبه بر یک عادت بد یا یک اعتیاد این است که نشانه و پاداش را با تغییر رفتار اصلی حفظ کنیم.
لازم به یادآوری است که هنگام ایجاد هر عادت جدیدی، راحت تر است که تعادل درست را زودتر از اصلاح الگوهای ناسالم بعداً ایجاد کنید. به همین ترتیب، این یک تصور غلط است که با اراده محض می توانید بر اعتیاد غلبه کنید. بهترین راه این است که در وهله اول از وسوسه دوری کنید. به یاد داشته باشید که اعتیاد نیازی به حبس ابد ندارد زیرا مداخله زودهنگام می تواند کمک کند و ما پتانسیل زیادی برای بهبودی و بازگرداندن ذهن در اختیار داریم.
در آخر، من می خواهم اضافه کنم که هنگام تصمیم گیری در مورد تصمیم گیری های تغییر دهنده زندگی، باید مثبت و خوش بین بود. نگرش مثبت به شما کمک می کند دوره های سخت را پشت سر بگذارید، در حالی که منفی بودن انرژی بسیار مورد نیاز شما را تخلیه می کند. این پیامی است که من احساس کردم آدام آلتر میخواهد در سراسر کتابش به خوانندگان بدهد. به نظرم خواندن کتاب آسان، شفاف و در مواقعی قابل تامل است. او آن را به عنوان یک نوع کتاب خودیاری آسان برای دنبال کردن نوشته است که به همان اندازه برای حرفه ای ها و همچنین خوانندگان عادی مرتبط است. این کتاب مملو از ایده های فراوان است و انواع مختلف اعتیاد را مورد بحث قرار می دهد. مهمتر از همه این کتاب راه حل های زیادی را با جزئیات ارائه می دهد، من فقط می توانم به چند مورد اشاره کنم.
این کتاب به شما کمک می کند تا متوجه شوید که چقدر برای ما مهم است که عادات خود را ارزیابی کنیم و عادت های بد را با عادت های خوب جایگزین کنیم. با ارزش ترین چیز در زندگی زمان است. ما باید قدر زمان خود را بدانیم و سعی کنیم تا حد امکان سازنده باشیم. من با آدام آلتر موافقم که هر فناوری (از جمله گوشیهای هوشمند) از نظر اخلاقی خوب یا بد نیست، مگر اینکه توسط شرکتهایی که آن را برای مصرف انبوه طراحی میکنند، استفاده شود. برنامه های زیادی وجود دارند که برای ترویج ارتباطات اجتماعی غنی طراحی شده اند. متأسفانه، بسیاری از پیشرفتهای فناوری اعتیاد را ترویج میکنند. دکمه لایک در شبکه های اجتماعی مثال خوبی است. ما باید از آسیب پذیری های خود آگاه باشیم و به فروشندگان اپلیکیشن اجازه ندهیم که زندگی ما را تسخیر کنند.
دنیای مجازی را به فرزندان خود هدیه ندهید، دنیای طبیعی را به آنها نشان دهید.




