صحنه ای غیر قابل تصور در پنج قرن پیش
در عظمت کلیسای سیستین، تحت آخرین داوری میکل آنژ، پادشاه چارلز سوم و پاپ لئو چهاردهم سرهای خود را به نشانه دعا خم کردند، لحظه ای که برای نزدیک به نیم هزار سال غیرقابل تصور بود.
برای آخرین اخبار و بهروزرسانیها، از وبسایت ما با عنوان «بازیابی ذهن» دیدن کنید.
این اولین دعای مشترک عمومی بین یک پادشاه بریتانیایی و پاپ از زمان اصلاحات انگلیسی در قرن شانزدهم بود، زمانی که پادشاه هنری هشتم از رم جدا شد و حکومت پاپ را دشمن حقیقت مسیحی نامید.
دوربینها پادشاه بریتانیا، فرماندار عالی کلیسای انگلستان را که در کنار پاپ عالی کلیسای کاتولیک روم ایستاده بود، نه در مخالفت، بلکه در فداکاری، تصویر کردند. برای بسیاری از ناظران، این تصویری از آشتی بین دو مذهب بود که زمانی در خصومت شدیدی محبوس شده بودند.

شکاف تاریخی: اصلاحات و تولد کلیسای انگلیکن
برای درک عظمت این لحظه، باید قرن ها درگیری را که این دو ایمان را تقسیم کرده است، مرور کنیم.
در سال 1534، پادشاه هنری هشتم پس از اینکه پاپ کلمنت هفتم از لغو ازدواج خود با کاترین آراگون امتناع کرد، روابط انگلستان را با کلیسای کاتولیک روم قطع کرد. این حرکت صرفا شخصی نبود. این یک انقلاب الهیاتی و سیاسی بود.
پارلمان انگلیس قانون برتری را تصویب کرد و پادشاه را “رئیس عالی کلیسای انگلیس بر روی زمین” اعلام کرد. در یک سکته مغزی، اقتدار پاپ در انگلستان لغو شد. کلیسای انگلستان یک نهاد ترکیبی متولد شد که بسیاری از سنت های کاتولیک را حفظ کرد و در عین حال اقتدار رم را رد کرد.
برای کاتولیک ها، این شکاف بود. برای پروتستان ها، این آزادی بود.
و برای هر دو، آغاز قرنها جنگ مذهبی، آزار و اذیت و محکومیت متقابل بود.
جنگ کلمات: زمانی که آنگلیکان ها پاپ را «دجال» نامیدند
شعار اصلاح طلبی وحشیانه بود.
متألهان اولیه انگلیکن تحت تأثیر نوشتههای مارتین لوتر و جان کالوین، حکومت پاپی را مظهر فساد و فریب میدانستند.
در سی و نه ماده دین (1571)، کلیسای انگلستان این رد رم را مدون کرد:
“اسقف رم در این قلمرو انگلستان صلاحیت قضایی ندارد.”
ماده نوزدهم فراتر رفت:

«همانطور که کلیسای اورشلیم، اسکندریه و انطاکیه مرتکب خطا شده اند، کلیسای روم نیز نه تنها در زندگی و نحوه برگزاری مراسم، بلکه در مسائل ایمانی نیز اشتباه کرده است.»
در خطبهها، جزوهها و اعمال پارلمانی، پاپ معمولاً «دجال» و کلیسای روم «فاحشه بابل» نامیده میشد.
اینها توهین صرف نبودند. آنها سلاح های الهیاتی بودند.
کاتولیک بودن در تودور یا استوارت انگلستان مظنون به خیانت بود. وفاداری به پاپ بی وفایی به ولیعهد تلقی می شد.
در زمان الیزابت اول، انگلستان کشیشان را اعدام کرد، مراسم عشای ربانی را ممنوع کرد، و مجازاتهای سنگینی را برای «بازگشتکنندگان» که از شرکت در مراسم انگلیکن امتناع میکردند، وضع کرد. توطئه باروت در سال 1605 تنها بی اعتمادی را عمیق تر کرد و این ایده را تقویت کرد که کاتولیک مترادف با توطئه است.
بنابراین، برای قرنها، ایده یک پادشاه انگلیسی و یک پاپ که با هم دعا میکنند غیرقابل تصور، حتی بدعتگذار بود.
شکاف الهیاتی: آنچه هنوز رم و کانتربری را جدا می کند
در حالی که هم کلیسای کاتولیک و هم کلیسای انگلستان ایمان خود را به آموزههای مسیح و رسولان اولیه میدانند، مسیرهای اعتقادی آنها به شدت متفاوت است.
در اینجا برخی از تفاوت های پایداری که این شکاف را تعریف کرده اند آورده شده است:
| موضوع | دیدگاه کاتولیک رومی | نمای آنگلیکن |
| اختیار | پاپ رئیس اعظم کلیسای جهانی است، با اقتدار خطاناپذیر هنگام صحبت کردن در کاتدرا. | پادشاه، فرماندار عالی کلیسای انگلستان است. اسقف اعظم کانتربری رئیس روحانی است. هیچ انسانی معصوم نیست |
| کتاب مقدس & سنت | کتاب مقدس & سنت | کتاب مقدس به تنهایی (Sola Scriptura) مرجع نهایی است. |
| مقدسات | هفت مراسم مقدس (تعمید، عشای ربانی، تایید، توبه، ازدواج، دستورات مقدس، مسح بیماران). | دو آیین اصلی (تعمید و عشای ربانی) که با دیگران به عنوان آیین مقدس تلقی می شوند اما برای رستگاری ضروری نیستند. |
| کشیشی | فقط مردان می توانند منصوب شوند. کشیش ها باید مجرد بمانند | هم مرد و هم زن می توانند منصوب شوند. ممکن است کشیش ها ازدواج کنند |
| ازدواج & طلاق | ازدواج لاینحل است. طلاق و ازدواج مجدد بدون فسخ جایز نیست. | طلاق پذیرفته می شود؛ ازدواج مجدد و همجنس گرایی در برخی استان ها به رسمیت شناخته شده است. |
| مریم و مقدسین | بزرگداشت مریم و مقدسین به عنوان شفیع. | تکریم، اما بدون دعوت؛ رد تعصبات ماریان مانند لقاح معصوم. |

خصومت آنگلیکان با قدرت پاپ
اصلاحات انگلیسی فقط مربوط به مذهب نبود. در مورد قدرت بود
جانشینان هنری هشتم احساسات ضد پاپی را در قانون و زندگی عمومی حفظ کردند.
کاتولیک ها از مشاغل دولتی، دانشگاه ها و پارلمان کنار گذاشته شدند. اعمال آزمایشی قرن هفدهم مقامات را وادار کرد که از دکترین استحاله چشم پوشی کنند و عملاً کاتولیک ها را از خدمات دولتی منع کنند.
برای نسلها، موعظههای انگلیکن پاپ را غاصب اقتدار مسیح نشان میداد. در برخی از کتب دعا، به مؤمنان دستور داده شده بود که برای رهایی «از ظلم اسقف روم» شکرگزاری کنند.
در قرن 18 و 19، این خصومت ها از نظر سیاسی سرد شد، اما از نظر فرهنگی ادامه یافت. حتی زمانی که قانون آزادی کاتولیک در سال 1829 محدودیت های قانونی را لغو کرد، سوء ظن باقی ماند.
هنگامی که پاپ لئو سیزدهم در سال 1896 از طریق گاو پاپی خود Apostolicae Curae دستورات مقدس انگلیکان را “کاملاً باطل و باطل” اعلام کرد، دوباره جراحات کهنه شعله ور شد. موضع روم مبنی بر اینکه کشیشان و اسقف های انگلیسی به طور معتبر منصوب نشده اند تا به امروز به عنوان دکترین رسمی کاتولیک باقی مانده است.
ملکه الیزابت دوم و عصر دیپلماسی آرام
به سرعت به قرن بیستم: لحن خصومت شروع به تغییر به سمت احترام محتاطانه کرد.
ملکه الیزابت دوم، که 70 سال سلطنت کرد، با ملاقات با پاپ های متعدد از جان بیست و سوم در سال 1961 تا فرانسیس در سال 2014، تاریخ ساز شد. اگرچه او بر ایمان انگلیسی خود ثابت قدم ماند، اما دیدارهای او نمادی از آشتی پس از قرن ها بیگانگی بود.
ملاقات او با جان پل دوم در سال 1980، اولین دیدار پاپ از بریتانیا از قبل از اصلاحات بود. بعداً او را در سال 2000 در کاخ باکینگهام پذیرفت و در سال 2010 از بندیکت شانزدهم در بریتانیا استقبال کرد.
با این حال، حتی با گرم شدن روابط، کلیسای انگلیس به حرکت در مسیرهایی ادامه داد که رم را دچار مشکل کرد: انتصاب زنان (1994)، تقدیس اسقف های زنان (2015)، و اخیراً، بحث در مورد ازدواج همجنس گرایان.
این تحولات تأکید کرد که وحدت الهیاتی مبهم باقی مانده است، اما لحن از رویارویی به گفتگو تغییر کرده است.
پادشاه چارلز سوم: پادشاه کنجکاوی معنوی را وارد کنید
پادشاه چارلز سوم مدتها قبل از به قدرت رسیدن خود به عنوان یک پادشاه التقاطی معنوی شهرت داشت. به عنوان شاهزاده ولز، او زمانی گفت که ترجیح می دهد به عنوان «مدافع ایمان» شناخته شود تا صرفاً «مدافع ایمان».
جهان بینی او به طور یکسان گفتگو با اسلام، یهودیت و مسیحیت را در بر می گیرد. به عنوان پادشاه، او به دنبال تعریف مجدد نقش مذهبی سلطنت برای بریتانیای چندفرهنگی بوده است.
این زمینه دیدار او از واتیکان را منطقی و خارقالعاده میکند: اقدامی عمومی برای همبستگی بین ادیان از سوی پادشاهی که در راس یکی از قدیمیترین رقبای رم قرار دارد.
بازدید از واتیکان: لحظه ای از اپتیک مقدسبازدید از واتیکان: لحظه ای از اپتیک مقدس
این بازدید با نمایش شاهانه آغاز شد.
کاروانی از وسایل نقلیه سلطنتی وارد میدان سنت پیتر شد. هنگامی که شاه چارلز و ملکه کامیلا برای ملاقات با پاپ لئو چهاردهم به کاخ حواری اسکورت شدند، نگهبانان سوئیس مورد توجه قرار گرفتند.
دو رهبر هدایایی نمادین مبادله کردند. پاپ یک نسخه خطی باستانی را از آرشیو واتیکان ارائه کرد. پادشاه یک صلیب نقره ای دست ساز که با بلوط بریتانیایی منبت کاری شده بود را تقدیم کرد.
بعداً، در کلیسای سیستین، آنها در کنار هم برای صلح، وحدت و حفاظت از مضامین آفرینش که برای هر دو عزیز بود دعا کردند. تاکید پاپ بر مسئولیت زیستمحیطی بازتاب حمایتهای چند دههای پادشاه چارلز از محیطزیست بود.
این لحظه برای مورخان از دست نرفته است. این اولین بار در نزدیک به 500 سال بود که یک پادشاه انگلیسی و یک پاپ علناً با هم دعا کردند.
از آناتما تا اتحاد: تغییر در دیپلماسی مذهبی
تصویر چارلز سوم که در کنار پاپ زانو زده است بیش از دیپلماسی مودبانه را نشان می دهد. این خنثیسازی بصری قرنها شرارت الهیات است.
برای درک قدرت آن، باید به خاطر داشت:
- در دهه 1500، پاپ “دجال” نامیده شد.
- در دهه 1600، عبادت کاتولیک در انگلستان جرم شناخته شد.
- در دهه 1700، کاتولیک ها از حقوق عمومی محروم بودند.
- در دهه 1800، واتیکان دستورات آنگلیکن را باطل اعلام کرد.
- در دهه 1900، گفتگو آغاز شد، اما سوء ظن همچنان ادامه داشت.
- در سال 2025، سران هر دو کلیسا با هم زیر یک سقف دعا کردند.
این پیشرفت نه تنها از الهیات بلکه از تمدن نیز حکایت می کند، که چگونه همان دو نهادی که زمانی یکدیگر را تکفیر می کردند، اکنون می توانند در دعایی برای صلح متحد شوند.
هنوز تقسیم شده، اما با هم کشیده شده اند

با وجود گرمای لحظه، هیچ یک از طرفین دکترین خود را تغییر نداده است.
کلیسای کاتولیک به حفظ برتری پاپ و مرکزیت رم ادامه می دهد.
کلیسای انگلستان به دستور دادن به زنان، برکت دادن به اتحادیه های همجنس گرا و تأیید تقدم کتاب مقدس بر تفسیر پاپی ادامه می دهد.
اما از طریق نهادهای جهانی مانند کمیسیون بین المللی انگلیکان-کاتولیک رومی (ARCIC)، هر دو زمینه مشترکی در مورد موضوعاتی مانند عدالت اجتماعی، محیط زیست و کمک های بشردوستانه یافته اند.
جاستین ولبی، اسقف اعظم کانتربری، در بیانیه اخیر خود گفت:
ما ممکن است در یک محراب شریک نباشیم، اما در یک مأموریت مشترک هستیم تا جهانی را که در آن ساکنیم شفا دهیم.»
سایه های پشت مراسم
در حالی که دعای واتیکان وحدت را پیش بینی می کرد، کاخ باکینگهام در داخل کشور با جنجال مواجه شد.
رسوایی شاهزاده اندرو، که با ادعاهای تازه در خاطرات پس از مرگ ویرجینیا گیفر تجدید شد، در روایت سلطنتی ظاهر شد.
برای منتقدان، سفر واتیکان به عنوان یک حواس پرتی استراتژیک عمل کرد و گفتگو را از رسوایی به معنویت تغییر داد.
تحلیلگران سلطنتی خاطرنشان کردند که پادشاهی که برای حفظ وجهه اخلاقی خود تلاش می کند، از چشم انداز دیپلماسی مذهبی سود می برد. همسویی تاج و تخت با پاپ، نجابت، استمرار، و ویژگی های مشروعیت الهی را در عصر بررسی دقیق روزنامه ها تحت فشار قرار می دهد.
یک لحظه نمادگرایی، نه تسلیم
برخی از سنت گرایان انگلیسی نگران هستند که چنین حرکاتی می تواند مرزهای اعتراف را محو کند.
اما مقامات کاخ اصرار دارند که دیدار شاه چارلز نمادین است، نه الهیاتی، یک ژست حسن نیت، نه یک تغییر اعتقادی.
در واقع، هیچ بیانیه مشترکی در مورد اتحاد مجدد صادر نشد.
واتیکان آن را “دعای برای صلح” توصیف کرد، در حالی که کاخ لمبث آن را “لحظه ای از مشارکت و مسئولیت مشترک” توصیف کرد.
با این حال، در چشم میلیونها نفر، این یک معجزه دیپلماسی بود – «دجال» و پادشاهی که زمانی با او مخالفت میکردند، اکنون با احترام متحد شدهاند.
پنج قرن در یک لحظه
| قرن | نقطه عطف |
| 16th | هانری هشتم از رم جدا شد. پاپ را “دجال” می نامد. |
| 17th | آزار و اذیت کاتولیک ها؛ پاپ برچسب “فاحشه بابل” را زد. |
18th–19th | رهایی کاتولیک ها، اما سوء ظن انگلیکان باقی است. |
| 20th | ملکه الیزابت با چندین پاپ ملاقات می کند. گفتگو آغاز می شود |
| 21st | پادشاه چارلز با پاپ لئو چهاردهم دعا می کند، برای اولین بار پس از اصلاحات. |
واکنش ها از سراسر جهان
واتیکان:
کاردینال جیووانی پاریسی این رویداد را “لحظه ای از فیض و شفا” نامید، دلیلی که روح القدس می تواند حتی قلب های 500 ساله را نرم کند.
کلیسای انگلستان:
بیانیه دفتر اسقف اعظم ولبی از آن به عنوان “ژست صلح در عصری که به شدت نیاز به آشتی دارد” استقبال کرد.
منتقدان سکولار:
برخی هر دو نهاد را به «دیپلماسی اجرایی» متهم کردند و پیشنهاد کردند که این وحدت بیشتر نمادین است تا محتوایی. با این حال، همانطور که تاریخ نشان می دهد، نمادها گاهی اوقات قدرت بیشتری از احکام دارند.
شکافی کهن، آغازی نو
داستان انگلستان و روم داستان گسست و آشتی، ایمان و سیاست، غرور و توبه بوده است.
آنچه با سرپیچی هنری هشتم آغاز شد، اکنون در دعای چارلز سوم پژواک دوری پیدا میکند، نه تسلیم شدن به روم، بلکه به رسمیت شناختن این که ایمان، حتی شکستهشده، همچنان میتواند متحد شود.
پنج قرن پیش، پاپ دشمن انگلیس بود.
امروز، او متحد پادشاه در دعا است.
چه این لحظه تبدیل به یک نقطه عطف شود یا یک پاورقی تاریخی، به عنوان یک یادآوری می ماند:
در دین، مانند سیاست، زمان می تواند دشمنان را به شریک تبدیل کند، حتی آنهایی که زمانی دجال خوانده می شدند.




